responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : شرح بوستان نویسنده : خزائلى، محمد    جلد : 1  صفحه : 56

تو نيز ار بدى بينيم در سخن‌

به خلق‌[1] جهان‌آفرين كار كن‌

يكى چون پسند آيدت در هزار،

به مردى‌[2] كه دست از تعنت‌[3] بدار

همانا كه در فارس انشاى من،

چو مشك است بى‌قيمت اندر ختن‌

چو بانگ دهل، هولم از دور بود

به غيبت درم عيب، مستور بود

گل آورد سعدى سوى بوستان،

به شوخى‌[4] و فلفل‌[5] به هندوستان‌[6]

چو[7] خرما به شيرينى اندوده پوست‌

چو بازش كنى استخوانى دروست‌

مدح ابو بكر بن سعد زنگى‌

مرا طبع ازين نوع خواهان نبود

سر مدحت‌[8] پادشاهان نبود


[1] به خلق جهان‌آفرين كار كن: به خداوند جهان‌آفرين تشبه كن و همچنان‌كه بخشايش، خلق كريم اوست، تو نيز عفو و بخشايش پيشه كن. ناظر است به حديث« تخلقوا باخلاق الله»

[2] به مردى: قسم به مردانگى.

[3] - تعنت: سرزنش.

[4] شوخى: تهور.

[5] فلفل: معرب از ريشه سانسكريت- امروز بعضى از اقوام عرب اين لفظ را با ضمه اول و سوم تلفظ ميكنند و در فرانسه« پواورervioP » و در انگليسى«reppeP » گويند.

[6] هندوستان: شبه‌قاره هندوستان كه در مشرق ايران واقع است، فعلا به سه كشور هند و پاكستان و بنگلادش تقسيم شده و هرسه كشور داراى حكومت جمهورى است از قديم حكمت‌هاى هندى و ادويه هندى و همچنين طوطى و شكر هندوستان معروف بوده است. مراد اينست كه اهداء كتاب بوستان به اهل فضل چنانست كه كسى گل به بوستان و فلفل به هندوستان برد يا چنانكه كمال الدين اصفهانى گفته: بدان ماند كه زيره به كرمان برند و در آن شهر كه مركز اصلى روييدن زيره است، پندارند تحفه‌يى به مردم آن سرزمين تقديم داشته‌اند.

[7] چو خرما به شيرينى: مراد بيت اينست: خرما با آنكه حتى پوست آن اندوده از شيرينى است، در ميان، هسته‌يى دارد و از اين‌رو بعيد نيست كه در ميان سخنانى حكمت‌آميز، لفظ يا مطلبى دل‌ناپسند نيز يافته شود و اين اندازه سهو و خطا بخشودنى است.

[8] مدحت:( با كسر اول)- مصدر نوعى- ستايش خاص.

نام کتاب : شرح بوستان نویسنده : خزائلى، محمد    جلد : 1  صفحه : 56
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست