[1] داعى: اسم فاعل از دعوت و دعايت و در اينجا مراد
خواننده و خواهنده مقصود و اهل طلب و سلوك است.
[2] راعى: بمعنى شبان و سرپرست، مراد اينست كه در اين
راه سالك به دستگيرى مرشد نيازمند است و بهترين مرشد راهنما در طريق عرفان، شريعت
و صاحب شريعت الهى است.
[3] - خلاف پيمبر: مراد اينست كه اگر كسى با پيغمبر راه
مخالفت گيرد و بر خلاف دستور او عمل كند، هرگز به منزل نميرسد و دچار گمراهى
ميشود.
[4] صفا: راه صفا راه عرفان است و مصطفى كه از القاب
پيغمبر اكرم است، از همين ريشه آمده، زيرا اسم مفعول باب افتعال آنست و مراد اينست
كه تنها طى سلوك با پيروى از گفتار و كردار محمد مصطفى6 امكانپذير است و بس.
طاء مؤلف در مصطفى جانشين تاء منقوط است. چنانكه مىدانيم هرگاه فاء الفعل باب
افتعال صاد يا ضاد يا طاء يا ظاء باشد، چنين ابدالى صورت ميگيرد.
[5] كريم السجايا: كريم، گرامى- سجايا جمع سجيه به
معنى خصلت و صفت نيك- شيم جميع شيمه( به كسر شين) بمعنى عادتها و سرشتها- برايا
جمع بريه، مردمان- امم جمع امت بمعنى پيروان دين و قبيلهها، مراد اينست كه پيغمبر
داراى صفات بزرگوارى و عادات زيباست و بر همه مردمان پيغمبر است و در قيامت از
امتها شفاعت ميكند.
[6] رسل: جمع رسول، فرستادگان- رسول اخص از نبى است،
زيرا پيغمبرى كه به تبليغ مأمور باشد، رسول خوانده ميشود.
[7] امين: درستكردار و امامتدار، لقب پيغمبر اكرم
است كه در سوره تكوير- آيه بيستم به آن اشاره شده است( مُطاعٍ ثَمَّ أَمِينٍ).
[9] جبرئيل: نام فرشته مقرب كه در زبان اروپائيان
گابريل ناميده ميشود و فرشته واسطه وحى به پيغمبر اكرم است، اصل لفظ، عبرى ميباشد
بمعنى جبروت خدا. از جبرئيل تحت عنوان جبريل و روح الامين در قرآن مجيد نام برده
شده است.
نام کتاب : شرح بوستان نویسنده : خزائلى، محمد جلد : 1 صفحه : 47