فهرست حكايات
باب اول حكايت 1 ص 67
شنيدم كه در وقت نزع روان
حكايت 2 ص 69
شنيدم كه خسرو بشيرويه گفت
حكايت 3 ص 76
ز درياى عمان برآمد كسى
حكايت 4 ص 90
شنيدم كه فرماندهى دادگر
حكايت 5 ص 92
شنيدم كه جمشيد فرخ سرشت
حكايت 6 ص 92
شنيدم كه داراى فرختبار
حكايت 7 ص 96
خبر يافت گردنكشى در عراق
حكايت 8 ص 96
يكى از بزرگان اهل تميز
حكايت 9 ص 100
در اخبار شاهان پيشينه است
حكايت 10 ص 101
شنيدم كه بگريست سلطان روم
حكايت 11 ص 104
خردمند مردى در اقصاى شام
حكايت 12 ص 107
چنان قحطسالى شد اندر دمشق
حكايت 13 ص 109
شبى دود خلق آتشى برفروخت
حكايت 14 ص 112
شنيدم كه در مرزى از باختر
حكايت 15 ص 116
شنيدم كه يكبار در حملهيى
حكايت 16 ص 117
گزيرى به چاهى درافتاده بود
حكايت 17 ص 118
حكايت كنند از يكى نيكمرد
حكايت 18 ص 120
يكى پند ميداد فرزند را
حكايت 19 ص 121
يكى را حكايت كنند از ملوك
حكايت 20 ص 124
شنيدم كه در مصر، ميرى اجل