[1] بودن: به معنى اقامت كردن و ماندن. برگ بودن،
وسايل زندگى.
[2] قيامت كه بازار مينو: در قيامت كه بهشت را در
برابر اعمال نيك مىدهند گويى بازار برپا مىشود كه در آن با افعال پسنديده معامله
مىكنند و هركس به قدر سرمايهيى كه دارد مىتواند آسايش آن جهانى را براى خود
تأمين كند.
[3] - ز پنجه درم ...: اگر از پنجاه درهم سرمايهيى كه
در اين دنيا دارى، پنج درهم كم شود، دلت از غم مجروح مىگردد اما عجب اينست كه در
انديشه پنجاه سال عمر گذشته نيستى. پنج روزى كه از عمر مانده است غنيمت شمار.
نام کتاب : شرح بوستان نویسنده : خزائلى، محمد جلد : 1 صفحه : 357