responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : شرح بوستان نویسنده : خزائلى، محمد    جلد : 1  صفحه : 306

حكايت (12) [شنيدم كه صاحبدلى نيكمرد ....]

شنيدم كه صاحبدلى نيكمرد،

يكى خانه بر قامت خويش كرد

كسى گفت: مى‌دانمت دسترس،

كزين خانه بهتر كنى، گفت: بس،

چه ميخواهم از طارم‌[1] افراشتن؟

همينم بس از بهر بگذاشتن‌

مكن خانه بر راه سيل، اى غلام،

كه كس را نگشت اين عمارت تمام‌

نه از معرفت باشد و عقل و راى،

كه بر ره كند كاروانى سراى‌

حكايت (13) [يكى سلطنت‌ران صاحب شكوه ....]

يكى سلطنت‌ران صاحب شكوه،

فرو خواست‌[2] رفت آفتابش به كوه‌

به شيخى‌[3] در آن بقعه كشور گذاشت‌

كه در دوده قائم مقامى نداشت‌

چو خلوت نشين كوس دولت شنيد،

دگر ذوق در كنج خلوت نديد

چپ و راست لشكر كشيدن گرفت‌

دل پردلان زو، رميدن گرفت‌

چنان سخت‌بازو شد و تيزچنگ،

كه با جنگجويان طلب كرد جنگ‌

ز قوم پراگنده خلقى بكشت‌

دگر جمع گشتند و همراى و پشت،

چنان در حصارش كشيدند تنگ،

كه عاجز شد از تيرباران و سنگ‌

بر نيكمردى فرستاد كس:

كه صعبم‌[4] فرومانده، فريادرس‌

به همت مدد كن كه شمشير و تير،

نه در هر وغايى‌[5] بود دستگير

چو بشنيد عابد بخنديد و گفت:

چرا نيم نانى نخورد و نخفت،

ندانست قارون نعمت‌پرست،

كه گنج سلامت به كنج اندر است‌


[1] طارم: به فتح سوم خانه و خرگاه و گنبد- به معنى محجرى كه از چوب سازند نيز آمده است.

[2] فرو خواست رفت آفتابش به كوه: آفتاب عمرش در شرف غروب بود.

[3] - به شيخى در آن بقعه كشور گذاشت: چون پادشاه قائم مقامى در خاندان خود نداشت به يكى از مشايخ صوفى كه در آن ديار مقيم بود كشور را واگذاشت.

[4] صعب: دشوار، در اينجا قيد است و ضمير ميم مسند اليه و رابط است: سخت فرومانده‌ام.

[5] وغا: جنگ.

نام کتاب : شرح بوستان نویسنده : خزائلى، محمد    جلد : 1  صفحه : 306
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست