responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : شرح بوستان نویسنده : خزائلى، محمد    جلد : 1  صفحه : 219

طمع دار سود و بترس از زيان‌

كه بى‌بهره باشند، فارغ‌[1] زيان‌

حكايت (7) [شكايت كند نوعروسى جوان ....]

شكايت كند[2] نوعروسى جوان،

به پيرى ز داماد نامهربان:

كه مپسند چندين كه با اين پسر،

به تلخى رود روزگارم به سر

كسانيكه با ما در اين منزلند،

نبينم كه چون من پريشان‌دلند

زن و مرد با هم‌چنان دوستند،

كه گويى دو مغز و يكى پوستند

نديدم در اين مدت از شوى، من‌

كه بارى بخنديد در روى من‌

شنيد اين سخن پير فرخنده فال،

سخندان بود مرد ديرينه سال‌

يكى پاسخش داد شيرين و خوش،

كه گر خوبروى است بارش بكش‌

دريغ است روى از كسى تافتن،

كه ديگر نشايد چنو يافتن‌

رضاده به فرمان حق بنده‌وار،

كه چون او نبينى خداوندگار

چرا سركشى‌[3] زان كه گر سركشد،

به حرف وجودت قلم دركشد؟

يكم روز[4] بر بنده‌يى دل بسوخت‌

كه ميگفت و فرماندهش ميفروخت‌


[1] فارغ زيان: آنانكه همواره در فراغت زندگى ميكنند.

[2] شكايت كند ...: نوعروسى پيش پيرى از داماد( شوهر خود) شكايت كرد كه شوهر من مانند مردان ديگر نيست كه در روى زن نظر و خنده كند.

[3] - چرا سركشى ...: مراد بيت اينست: از كسى كه اگر بر تو سركشى كند، موجب نابودى وجودت مى‌شود چرا سر مى‌كنى، بعبارت ديگر از كسى كه مايه وجود و بقاى تو است سركشيدن خطا است، در نسخه على يف« چرا سيرگشى» ضبط شده است.

[4] يكم روز: ضمير« ميم» در عبارت« يكم روز» مضاف اليه است براى« دل» يعنى يك روز دلم بر بنده‌يى سوخت.- زيرا در عربى بقيه آب حوض سمل و سمال است نه سميل. در نسخه چاپ قريب، اين بيت حذف شده است. آقاى فرزان« سميلان» را حدسا به« چو شملال» تصحيح كرده است و شملال در عربى شتر تند رواست، ولى هيچ‌يك از نسخ موجود، اين صورت را ندارد. تصور مى‌شود مراد بيت چنين باشد: شخص چشم بركنده كه نتواند قدم از قدم بردارد، وجود بى‌منفعت است و وجود بى‌منفعت، در حكم عدم مى‌باشد.

نام کتاب : شرح بوستان نویسنده : خزائلى، محمد    جلد : 1  صفحه : 219
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست