responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : شرح بوستان نویسنده : خزائلى، محمد    جلد : 1  صفحه : 177

نصيحت شنو، مردم دوربين،

نپاشند در هيچ دل تخم كين‌

خداوند خرمن زيان ميكند،

كه بر خوشه‌چين سرگران ميكند[1] نترسد[2] كه نعمت به مسكين دهند؟

وز آن بار غم بر دل اين نهند

بسا زورمندا كه افتاد سخت‌

بس افتاده را ياورى كرد بخت‌

دل زيردستان نبايد شكست‌

مبادا كه روزى شوى زيردست‌

حكايت (11) [بناليد درويشى از ضعف حال ....]

بناليد درويشى از ضعف حال‌

بر، تندخويى‌[3]، خداوند مال‌

نه دينار دادش سيه‌دل نه دانگ‌[4]

براوزد به سر، بارى از طيره‌[5]، بانگ‌

دل سائل‌[6] از جور او خون گرفت‌

سر از غم برآورد و گفت: اى شگفت!

توانگر ترشروى، بارى، چراست؟

مگر مى‌نترسد ز تلخى خواست‌[7]؟

بفرمود كوته‌نظر تا غلام،

براندش به خوارى و زجر تمام‌

به ناكردن‌[8] شكر پروردگار،

شنيدم كه برگشت ازو روزگار

بزرگيش سر در تباهى نهاد

عطارد[9] قلم در سياهى نهاد


[1] اين بيت در متن على يف ضبط نشده است.

[2] نترسد كه نعمت ...: آيا خداوند خرمن بيم آن ندارد كه روزى خوشه‌چين مسكين، منعم شود و بر خود او سرگرانى كند و بار غم بر دل وى نهد؟( دهند و نهند در اينجا به جاى فعل مجهول به كار رفته، يعنى داده شود، نهاده شود).

[3] - بر تندخويى ...: يعنى درويش از حال پريشان خود پيش صاحب مالى تندخو و خشن شكايت ميبرد. در متن على يف« تندرويى» ضبط شده.

[4] دانگ: يك ششم دينار و به تدريج بر يك ششم از هرچيز اطلاق شده است.

[5] طيره: خفت و سبكى، مجازا به معنى خشم.

[6] دل سائل ...: اشاره دارد به آيه كريمه از سوره ضحى‌« وَ أَمَّا السَّائِلَ فَلا تَنْهَرْ».

[7] خواست: هم ممكن است به معنى درخواست گرفته شود و هم ممكن است مراد بازخواست روز قيامت باشد.

[8] به ناكردن ...: با انجام ندادن شكر پروردگار.

[9] عطارد:( با ضم اول و كسر چهارم) نام نزديك‌ترين ستاره به خورشيد است كه آنرا در انگليسى)yrucreM ( و در فرانسه)erucreM ( و در فارسى( تير) مينامند. قطر-

نام کتاب : شرح بوستان نویسنده : خزائلى، محمد    جلد : 1  صفحه : 177
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست