responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : شرح بوستان نویسنده : خزائلى، محمد    جلد : 1  صفحه : 161

به رحمت بكن آبش از ديده پاك‌

به شفقت بيفشانش از چهره خاك‌

اگر سايه‌يى خود برفت از سرش،

تو در سايه خويشتن پرورش‌

من آنگه سر تاجور داشتم،

كه سر بر كنار پدر داشتم‌

اگر بر وجودم نشستى مگس،

پريشان شدى خاطر چند كس‌

كنون دشمنان گر برندم اسير[1]،

نباشد كس از دوستانم نصير[2]

مرا باشد از درد طفلان خبر

كه در طفلى از سر برفتم پدر

حكايت (1) [يكى خار پاى يتيمى بكند ....]

يكى خار پاى يتيمى بكند

به خواب اندرش ديد صدر خجند[3]

همى گفت و در روضه‌ها ميچميد:

كز آن خار بر من چه گلها دميد

مشو تا توانى ز رحمت برى‌[4]

كه رحمت برندت چو رحمت برى‌

چو انعام كردى مشو خودپرست،

كه‌[5] من سرورم ديگران زيردست‌

اگر تيغ دورانش انداختست،

نه شمشير دوران هنوز آختست‌[6]!

چو بينى دعاگوى دولت هزار،

خداوند را شكر نعمت گزار،

كه چشم از تو دارند مردم بسى‌

نه تو چشم دارى به دست كسى!

كرم خوانده‌ام‌[7] سيرت سروران‌

غلط گفتم، اخلاق پيغمبران‌


[1] كنون دشمنان گر برندم اسير: در بعضى نسخه‌ها« كنون گر برندم به زندان اسير» ضبط شده است.

[2] نصير: يار. جمع آن، انصار.

[3] - خجند:( با ضم اول) نام شهرى است از تركستان روس واقع در دره فرغانه كه امروزه مركز نساجى و بافت ابريشم است. خجنديان و آل خجند در تاريخ، صاحب عنوان هستند و صدر خجند به ظن قوى يكى از بزرگان آل خجند بوده است.

[4] برى: در مصراع اول مخفف برى‌ء به معنى مبرا و خالى و دور است و در مصراع دوم فعل مضارع التزامى دوم شخص مفرد از مصدر بردن است.

[5] كه: حرف بيانيه است يعنى مگو كه.

[6] آختست: كشيده است. در بعضى نسخه‌ها بجاى آختست« انداختست» ضبط شده است.

[7] كرم خوانده‌ام ...: كرم را رفتار و سيرت بزرگان خوانده‌ام و اين عنوان براى كرم اندك است و كرم را بايد از اخلاق پيغمبران به شمار آورد.

نام کتاب : شرح بوستان نویسنده : خزائلى، محمد    جلد : 1  صفحه : 161
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست