نام کتاب : شرح بوستان نویسنده : خزائلى، محمد جلد : 1 صفحه : 16
و بويژه داستانهاىvolgrK با فابلهاى لافونتن برابرى
و شايد رقابت ميكند. در ادبيات خاورزمين، نخست با اينگونه ادب در كتاب «بيدپا» با
زبان سانسكريت برميخوريم و برخى پنداشتهاند كه بيدپاى، نام خاص است، در صورتيكه
چنين نيست و ريشه اين كلمه «ويداپائتى» به معنى دانشمند است. در قرن چهارم ميلادى
كتاب بيدپاى مختصر شده و بنام «هيتوپوندسا» در هندوستان رواج داشته و در همين قرن
با همين اسلوب پنچاناترا (پنج كتاب) يا پنج باب بزبان پهلوى نوشته شده و ترجمهاى
بوده است از متن سانسكريت. نويسنده متن اصلى، برهمنى به نام «ويشنوسارما» است. در
قرن دوم هجرى، ابن مقفع كتاب را از پهلوى به عربى ترجمه كرد و نويسنده آنرا به نام
«بيدپا» شناساند و هم كتاب اوست كه بنام كليله و دمنه در زمان بهرامشاه غزنوى بدست
«ابو المعالى نصر اللّه منشى» بفارسى درآمده و در سده نهم هجرى، مولانا حسين كاشفى
واعظ سبزوارى آنرا بگونهيى ديگر درآورد و «انوار سهيلى» نام نهاد. بر شيوه كليله
و دمنه بسى داستانها نظما و نثرا پرداختهاند و در بسيارى از كتب ادبى ما قصههاى
كليله و دمنه منعكس است و گويا لافونتن فرانسوى، نيز به اين كتاب بىتوجه نبوده
باشد.
اين بود تاريخچهيى از داستانهاى جانوران كه بطور خلاصه مذكور افتاد.
انواع ديگر حكايات:
حكايتپردازى، منحصر به پرداختن داستانهاى جانوران نيست و گونه- هاى
ديگرى از آنرا در كتابهاى آسمانى از قبيل تورات و انجيل و قرآن مجيد مىبينيم. هم
در تنزيل عزيز و هم در ادب عرب، قصهها و حكمتها از لقمان حكيم مىجوييم. آنگاه به
تقليد از كتب مقدس، هركس كه در فنى از فنون ادب دستى داشته است، خلال ريزهكاريهاى
فنى خود، حكايات و لطايفى آورده و اينگونه حكايات در كتب تاريخى يا شبه تاريخى
فراوان است. و ذاكران كه مردم را پند و موعظت ميدادند، حكاياتى مختصر در خلال
مواعظ خود درج ميكردند. البته حكايات كوتاه، خود روشى جدا از قصههاى طولانى و هم
بسته دارد و داستانهاى هزار و يكشب يا قصههاى «مقامات» از اين جنس نيست.
نام کتاب : شرح بوستان نویسنده : خزائلى، محمد جلد : 1 صفحه : 16