نام کتاب : گزيده مفتاح الفلاح - كليد رستگارى نویسنده : شيخ بهائى جلد : 1 صفحه : 54
آنها عليه ما و روى آوردن فتنهها به ما شكوه مىكنيم، پس خدايا! با
عدالتى كه تو آن را آشكار مىكنى و امام حقى كه ما آن را مىشناسيم،[1]
اين گرفتارىها را برطرف فرما اى خداى حق! اجابت كن اى پروردگار عالميان!».
بعد مىگويى:
اللّهمّ من كان
أصبح و أمسى و له ثقة أو رجاء غيرك، فأنت ثقتي و رجائي، يا أجود من سئل، و يا ارحم
من استرحم، ارحم ضعفي و مسكنتي و قلّة حيلتي، و امنن عليّ بالجنّة، و فكّ رقبتي من
النّار، و عافني في نفسي و في جميع اموري، برحمتك يا أرحم الرّاحمين.
«خدايا! كيست
كه صبح و شام كند و اعتماد يا اميد به غير تو داشته باشد؟ پس تو مورد اطمينان و
اميد منى اى بخشندهترين كسى كه از او سؤال شود و اى رحم كنندهترين كسى كه از او
طلب رحم شود! به ناتوانى و بيچارگى و كمى چارهام رحم كن و با بهشت بر من منت گذار
و از آتش رهايىام بخش و از نظر بدنى و در همه امورم مرا عافيت عطا كن به رحمتت،
اى رحم كنندهترين رحمكنندگان!».
[1]- منظور از معرفت و شناخت امام مشاهده يا شناخت مكان
اوست كه دسترسى به او ممكن باشد، وگرنه آن حضرت براى شيعيانش به كاملترين شكل
شناخته شده است. مؤلف.
نام کتاب : گزيده مفتاح الفلاح - كليد رستگارى نویسنده : شيخ بهائى جلد : 1 صفحه : 54