نام کتاب : ترجمه مكارم الاخلاق حسن بن فضل طبرسى نویسنده : ميرباقري، سيد ابراهيم جلد : 1 صفحه : 211
خريد، به چهار درهم (قران) و زيادى آستينها
را از سر انگشتها بريد، و پيراهن تا نصف ساق پايش بود، چون پوشيد خداوند را حمد و
ثنا گفت، بعد فرمود مىخواهيد جامه على 7 را به شما نشان دهم؟: گفتم آرى، پس
فرمود آوردند، آستين آن سه وجب و عرضش سه وجب و طولش 6 وجب.
از اصبغ بن نباته: با حضرت على 7 بيرون شديم تا به خرما فروشان
رسيديم، فرمود: سبدهاى خرما را سر هم نچينيد، از آنجا گذشت تا به بازار گوشت
فروشان رسيديم، فرمود: در گوشتها ظاهر سازى نكنيد، از آنجا گذشت، تا به بازار
گوشت فروشان رسيديم، فرمود: در گوشتها ظاهر سازى نكنيد، از آنجا گذشت، تا ببازار
ماهى فروشان رسيديم، فرمود: جرى و مار ماهى و ماهى كه در آب مرده باشد نفروشيد، از
آنجا گذشت تا به بزازها رسيديم، حضرت با مردى قيمت دو جامه را طى كرد و قنبر
همراهش بود، بعد فرمود دو جامه بمن بده مرد گفت، از آنچه دارم يا امير المؤمنين،
(امام چون متوجه شد او را ميشناسد) از وى گذشت تا به جوانكى رسيد، فرمود: دو جامه
بمن بده و با جوان چانه زد تا قيمت را پايين آورد و بر 7 درهم اتفاق كردند،
جامهاى به چهار درهم و ديگرى به سه درهم، به قنبر گفت: يكى را انتخاب كن، قنبر جامه
نام کتاب : ترجمه مكارم الاخلاق حسن بن فضل طبرسى نویسنده : ميرباقري، سيد ابراهيم جلد : 1 صفحه : 211