responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : ترجمه مكارم الاخلاق حسن بن فضل طبرسى نویسنده : ميرباقري، سيد ابراهيم    جلد : 1  صفحه : 158

حنّان بن سدير از پدرش گويد: من و پدرم و جدم و عمويم بحمام مدينه رفتيم، مردى در رخت كن حمام بود. فرمود: شما از كجاييد؟ گفتيم: از عراق، فرمود: از كجاى عراق؟ گفتيم از كوفه، فرمود مرحبا به شما اى مردم كوفه، شما جامه زيرين (ما) هستيد (يعنى اصحاب سرّ و نزديك ماييد)، بعد فرمود: چرا لنگ نمى‌بنديد؟

پيغمبر 6 فرمود: ديدن عورت مسلمان بر مسلمان حرام است. عمويم فرستاد مقدارى كرباس آوردند و آن را 4 قسمت كرد و هر كدام قسمتى را برداشته و بكمر بستيم و به اندرون حمام رفتيم، در گرمخانه حمام باز (آقا) متوجه جدم شد و فرمود:

اى پيرمرد چرا خضاب نميكنى؟ جدم جواب داد: من كسى را كه از من و تو بهتر بود ديدار كردم كه خضاب نمى‌كرد، (آقا) چنان خشمگين شد كه آثار خشم را در او دريافتيم، و فرمود: آن كس كه از من و تو بهتر است كيست؟ گفت: على 7 را ديدم كه خضاب نمى‌كرد. آقا سرش را بزير انداخت و فرمود: راست گفتى و نيكو گفتى، بعد فرمود: اى پيرمرد اگر خضاب كنى پيغمبر 6 خضاب مى‌كرد و او از على 7 بهتر بود، و اگر نكنى به على 7 تأسى كرده‌اى، چون از حمام بيرون آمديم پرسيديم‌

نام کتاب : ترجمه مكارم الاخلاق حسن بن فضل طبرسى نویسنده : ميرباقري، سيد ابراهيم    جلد : 1  صفحه : 158
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست