responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : ترجمه عيون أخبار الرضا شيخ صدوق نویسنده : غفاري، علي اکبر؛ مستفيد، حميد رضا    جلد : 1  صفحه : 459

حضرت علىّ 7 فرمود: تصميم به ازدواج گرفتم ولى جرأت نمى‌كردم اين مطلب را به حضرت رسول 6 عرض كنم، و مدّتى اين موضوع شب و روز در فكرم بود، تا اينكه روزى بر حضرت رسول 6 وارد شدم و آن حضرت فرمودند: اى عليّ! عرض كردم: بفرمائيد اى رسول خدا! فرمود: آيا ميل و رغبتى به ازدواج دارى؟ عرض كردم: رسول خدا خود داناتر است- و گمان بردم حضرت يكى از زنان قريش را به عقد من درآورند- و من از اينكه فرصت ازدواج با فاطمه را از دست دهم، نگران بودم، و متوجّه نشدم كه چه شد كه حضرت مرا صدا زدند و در خانه امّ سلمه به خدمتشان رسيدم، وقتى به من نگاه كردند، چهره‌شان درخشيد تبسّمى فرموده به گونه‌اى كه سفيدى دندانهايشان را كه مى‌درخشيد ديدم، حضرت به من فرمودند: اى علىّ! مژده! چرا كه خداوند مسأله ازدواج تو را كه فكر مرا مشغول كرده بود خود به عهده گرفت. گفتم:

قضيّه چيست يا رسول اللَّه!؟ حضرت فرمودند: جبرئيل با سنبل و قرنفل بهشتى نزد من آمد و آنها را به من داد، من آن دو را گرفتم و بوئيدم و گفتم: اى جبرئيل!

نام کتاب : ترجمه عيون أخبار الرضا شيخ صدوق نویسنده : غفاري، علي اکبر؛ مستفيد، حميد رضا    جلد : 1  صفحه : 459
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست