مردم را به عرض ايشان رساندم، حضرت تبسّمى كرده فرمودند: اى
عبد العزيز! مردم اطّلاعى ندارند، از دين خود به نيرنگ گمراه شدهاند، خداوند
تبارك و تعالى پيامبر خود را قبض روح نكرد مگر بعد از اينكه دين را براى او كامل
گردانيد و قرآن را كه بيان همه چيز در آن است، بر او نازل فرمود، حلال و حرام، حدود
و احكام و جميع نيازمندىها را به طور تمام و كمال در آن بيان فرمود و گفت: «ما فَرَّطْنا
فِي الْكِتابِ مِنْ شَيْءٍ» (در كتاب به هيچ وجه كوتاهى نكردهايم- انعام:
38) مترجم گويد: «لازم به تذكّر است كه «من» در «من شيء» زائده است و تقدير آيه
اين مىباشد: «ما فَرَّطْنا فِي الْكِتابِ شيئا» و «شيئا» در اين
گونه جملهها جايگزين مفعول مطلق تأكيدى است، يعنى: «ما فَرَّطْنا فِي
الْكِتابِ تفريطا». مانند: «لا يَضُرُّكُمْ كَيْدُهُمْ شَيْئاً». به عبارت
ديگر «شيئا» در اين گونه عبارات مفعول مطلق تأكيدى است نه مفعول به. پس معنى آيه
همان است كه در متن ذكر شد، نه اينكه «آنچه لازم بوده در كتاب آوردهايم و چيزى
فروگذار نكردهايم ... (رك: ما من به الرّحمن، 241/ 1) البتّه ممكن است مراد از
عدم كوتاهى در كتاب، همين باشد كه همه چيز را در كتاب آوردهايم و چيزى باقى
نگذاردهايم.
نكته ديگر اينكه مراد از
«كتاب» در آيه ممكن است «لوح محفوظ» باشد نه قرآن، و اين احتمال با توجّه به قبل و
بعد اين جمله در آيه بيشتر تأييد مىشود، آيه چنين است «وَ ما مِنْ دَابَّةٍ
فِي الْأَرْضِ وَ لا طائِرٍ يَطِيرُ بِجَناحَيْهِ إِلَّا أُمَمٌ أَمْثالُكُمْ