امر باعث شد، مرگ آن حضرت را انكار كنند و در امام پس از
ايشان توقّف نمايند، از جمله نزد «زياد (بن مروان) قندى» هفتاد هزار دينار و نزد
«علىّ ابن أبى حمزه بطائنى» سى هزار دينار بود.
يونس ادامه داد: وقتى
اين قضيّه را ديدم و حقّ برايم روشن شد و قضيّه امامت امام رضا 7 را
دانستم، لب به سخن گشوده، مردم را به سوى آن حضرت دعوت مىنمودم، آن دو نفر (زياد
و بطائنى) به سراغ من فرستاده، گفتند: چرا اين كارها را مىكنى؟ اگر بدنبال مال
هستى، ما تو را بىنياز مىكنيم، و ده هزار دينار به من وعده دادند و گفتند: از
اين كار دست بردار، ولى من امتناع ورزيدم و به آنها گفتم: از آن دو امام عليهما
السّلام روايت شده است كه «هر گاه بدعتها ظاهر شد، بر فرد عالم واجب است كه
دانسته خود را آشكار كند. و اگر اين كار را نكرد، نور ايمان از او سلب خواهد شد» و
من كسى نيستم كه كوشش و فعّاليت در راه خدا را كنار بگذارم، و لذا آن دو با من
دشمن شدند.
3- محمّد بن جمهور گفت
احمد بن حمّاد گويد: يكى از نمايندگان امام