شهادت مىدهم كه معبودى نيست جز «اللَّه» خداوندى كه «اوّل»
است هر چند نمىتوان او را «نخستين» ناميد، و نيز خداوندى كه «آخر» است هر چند
نمىتوان او را «پايان» نام نهاد[1].
خداوندى كه دائمى و
هميشگى است و از اسرار و خفايا آگاه است.
و شهادت مىدهم كه محمّد
بنده پر ارج و پيامبر امين او است، او به اطاعت خداوند معروف است و براى شفاعت
كردن برگزيده شده است، خداوند او را براى از بين بردن كژىها و ارائه حجّتها
فرستاده تا براى مؤمنين رحمت و بر كافرين حجّت باشد، او را با ملائكه تأييد فرمود
تا اينكه دين خداوند را على رغم ميل مشركين آشكار و پيروز گردانيد، درود خدا بر او
و خاندان پاكش باد.
و گواهى مىدهم كه علىّ
بن ابى طالب، امير المؤمنين و مولى و سرپرست مسلمين و خليفه رسول ربّ العالمين
است، و شهادت مىدهم كه أئمّه هدى، كه
[1]- زيرا اگر او را متّصف به ابتداء و انتهاء
بدانيم اين توهّم پيش مىآيد كه ذات اقدس او محدود به زمان است يعنى او را در آغاز
و انجام زمان تصوّر كنيم، به عبارت ديگر ممكن است تصوّر نماييم كه او قبل از
اوّلين موجود و بعد از آخرين موجود قرار دارد كه در اين صورت او محدود به زمان
خواهد بود، و حال آنكه اين طور نيست بلكه مراد از« اوّل» و« آخر» بودن او، هميشگى
بودن او است و نه در ابتداء و انتهاء زمان قرار داشتن.