از آن است كه توان شمرد. و شايد كه سرّ در
فضيلت زيارت ايشان بر ساير عبادتها آن باشد كه زيارت ايشان متضمّن صِلَه و نيكى با
ايشان است و با پيغمبر و أمير المؤمنين و فاطمه و شيعيان و دوستداران ايشان، بلكه
با ساير پيغمبران و اوصياى آنها. و باعث داخل گردانيدن سرور است در دل ايشان و
فرمانبردارى امر آنهاست و تجديد عهدى است به دوست داشتن ايشان و زنده گردانيدن امر
ايشان و سركوبى است مَر دشمنان ايشان را. و در ضمن اينها همه امّيدوارى است به
آنچه در نزد خداست آن چنان خدايى كه هركه امّيد به آن داشته باشد او را نا امّيد نمىكند
و طلب رضاى خداوندى است كه راضى مىشود از هر كسى كه عملى به جهت رضاى او بكند. و
با وجود اينها همه عبادتى است از براى خداى عزّ وجلّ و خوشنودى است از براى آن، از
آن راه كه داخل كرده سرور را بر رسول خدا و ذرّيّت و اوصياى رسول و از آن راه كه
اتيان نموده به عبادتى كه به آن مأمور شده و مسرّتى است از براى ايشان نيز از اين[1] راه، و[2]
ثابت و محقّق شده بزرگى قدر مؤمن در نزد خدا و ثواب صِلَه و نيكى با وى و ادخال
سرور بر آن، از آن حيثيّت كه مؤمن است چه جاى كسى كه خداى عزّ وجلّ او را از خطا
معصوم داشته و از شكّ[3] و آلودگى
پاكيزه گردانيده و او را امام مؤمنان و پيشواى متّقيان گردانيده و از براى او
آسمانها و زمينها را آفريده و]m .a 921[ او را صراط و سبيل و چشم و دليل و بابى كه از آن وارد بر خدا
شوند گردانيده و رشتهاى است[4] متّصل در
ميان خدا و ميان بندگان. و اين چنين كسى عبارت است از پيغمبران و اوصياى ايشان، با
آنكه مقبرههاى آنها جاى حضور ارواح عاليه مقدّسه و اشباح برزخيّه نورانيّه ايشان
است؛ زيراكه ايشان در آن مقامها مشاهده همه چيز مىنمايند و در نزد خدا زندهاند و
روزى داده مىشوند و به آنچه خداى عزّ وجلّ از فضل خود به ايشان عطا كرده
خوشنودند.