نام کتاب : تبيين و نقد نظريه ماده و صورت در فلسفه اسلامى و مقايسه آن با فيزيك كوانتوم نویسنده : مصطفوى، نفيسه جلد : 1 صفحه : 35
امكان استعدادى يا استعداد، وجود عينى و
غيرمستقل دارند؛ اما امكان ذاتى،
انتزاع ذهن است و معقول ثانيه منطقى است؛ يعنى اگر ذهنى نباشد، وجودى
ندارد لذا تنها وجود ذهنى دارد.
2- امكان ذاتى اصل[1] است براى
امكان استعدادى؛ يعنى هرآنچه امكان ذاتى دارد، هم مىتواند امكان استعدادى داشته
باشد و هم مىتواند امكان استعدادى نداشتهباشد.
3- در امكان ذاتى، دو طرف يعنى وجود و عدم براى شىء علىالسويه است؛
اما با امكان استعدادى يكطرف تعين پيدا مىكند.
دانه گندم كه الان قوه و استعداد بوته گندم شدن در آن هست، اينچنين
نيست كه بگوييم براى دانه گندم نسبت به بوته گندم شدن و نشدن علىالسويه است. نه،
علىالسويه نيست. بهحكم اينكه استعداد او را پيدا كرده است، الان بوته گندم شدن
براى او تعين پيداكردهاست؛ يعنى يك نسبتى با آن طرف پيدا كردهاست كه اين نسبت را
با عدمش پيدا نكردهاست.[2]
شايد بتوان تعبير ديگرى از عبارات بالا آرود و آن اين كه امكان ذاتى،
از سنخ وجود ذهنى است؛ يعنى نه معدوم است، نه موجود عينى؛ اما امكان استعدادى از
سنخ وجود عينى است و در ماده خارجى متحقق است.
4- امكان استعدادى مىتواند زائل شود؛ اما در امكان ذاتى امكان زوال
[1] - اينكه چگونه امر ذهنى، اصل براى امر عينى
مىتواند بشود، شايد منظور اين باشد، كه هر مستعدى، ممكن با لذات است اما هر ممكن
بالذاتى مستعد نيست( مانند مجردات)، لذا بهتر است اينگونه بيان شود كه مصاديق
ممكن ذاتى أعم از مصاديق مستعدند.