نام کتاب : فلسفه اخلاق نویسنده : جمعى از نويسندگان جلد : 1 صفحه : 130
بيهوده دانستن نظام تربيتى، اخلاقى و حقوقى
است. زيرا هر نظامى- از جمله نظام تربيتى اسلام- از يك سلسله امر و نهى يا وظايف و
تكاليفى براى رسيدن انسان به سر منزل مقصود، تشكيل شده است. با نفى اراده و اختيار
انسان، ديگر وظيفه، تكليف، امر، نهى، پاداش و كيفر معنايى نخواهد داشت.[1]
قلمرو مسئوليت اخلاقى
محدوده مسئوليت اخلاقى انسان را چگونه بايد تعيين كرد؟ به عبارتى با
تحقق شرايط مسئوليت اخلاقى، انسان در برابر چه چيزى مسئول است؟ علاوه بر مسئوليت
انسان در برابر خداوند و خود و انسانهاى ديگر، آيا او را بايد در برابر حيوانات،
نباتات و جمادات نيز مسئول دانست؟ آيا در صورت مسئولبودن انسان در برابر حيوانات،
نباتات و حتّى جمادات، اين مسئوليتها يكسان خواهد بود؟ آيا انسان مسئول، حق دارد
مسئوليت خويش را از خود سلب كند يا آن را به ديگرى واگذارد؟
بيشتر فلاسفه به صورت صريح از متعلق مسئوليت اخلاقى ياد نكردهاند،
ولى از مباحث آنان در حوزه تعريف مسئوليت اخلاقى و منشأ وظايف، تا حدودى مىتوان
به آرا و عقايد آنان پىبرد؛ مثلًا وقتى پيتراستراوسون[2]
مسئوليت اخلاقى را به معناى قابليت مدح و ذم اجتماعى مىداند، با قطعيت مىتوان
گفت كه از نظر او افراد هر جامعهاى در برابر حيوانات، جمادات، محيط زيست و امثال
آن، مسئوليت اخلاقى دارند. يا وقتى كانت منشأ وظايف را حقوق فردى و راه تشخيص
آنرا عقل انسان مىداند،[3] شايد
نتوان در موارد خاص از طريق مسئوليت اخلاقى، جان بىگناهى را نجات داد!