نام کتاب : آرامبخش دل داغديدگان (ترجمه مُسكّن الفؤاد شهيد ثاني) نویسنده : جناتي، حسين جلد : 1 صفحه : 91
4- حكايت مرگ پسر 11 ساله حافظ قرآن و
جريان خواب پدر او
از محمد بن ابى خلف نقل شده كه مىگويد: ابراهيم حربى[1] پسر يازده سالهاى داشت كه حافظ
قرآن بود و علاوه بر اين مقدار زيادى از فقه و حديث نيز به او ياد داده بود، اين
فرزند وفات كرد. من به نزدش رفتم تا او را بر مرگ فرزندش تسليت گويم. وقتى به او
تسليت گفتم گفت: من خودم مشتاق مرگ او بودم. من از گفته او تعجب كردم و به او
گفتم: اى ابا اسحق! تو كه عالم هستى چگونه اين حرف را در مورد مرگ فرزند نجيبى كه
حافظ قرآن بود و علاوه بر اين حديث و فقه زيادى نيز به او ياد داده بودى مىزنى؟
ابراهيم حربى گفت: بلى در خواب ديدم كه قيامت بر پا شده است و اطفال در حالى كه
ظرفهايى از آب بهشتى در دست دارند به استقبال مردم مىآيند كه به آنها آب
بياشامانند، روز بسيار گرمى بوده من به يكى از آن اطفال گفتم قدرى از آن آب به من
بده آن طفل نگاهى به من كرد و گفت: تو پدر من نيستى، من گفتم شما كيستيد؟ گفتند ما
اطفالى هستيم كه در دنيا قبل از پدرانمان مرديم و حال به استقبالشان مىرويم تا به
آنها آب دهيم.
بدين جهت بود كه آرزوى مرگ فرزندم را مىنمودم.
5- حكايت خواب شخصى كه حاضر نمىشد ازدواج كند
از غزالى در اخبار روايت شده است: مدتى بود به يكى از افراد
[1] - ابو اسحق ابراهيم حربى از علما اهل تسنن و مرد
زاهدى بود او در سال 198( متولد و در سال 285 در بغداد وفات كرد.
نام کتاب : آرامبخش دل داغديدگان (ترجمه مُسكّن الفؤاد شهيد ثاني) نویسنده : جناتي، حسين جلد : 1 صفحه : 91