responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : آرام‌بخش دل داغديدگان (ترجمه مُسكّن الفؤاد شهيد ثاني) نویسنده : جناتي، حسين    جلد : 1  صفحه : 70

فقالوا يا رسول اللَّه مات ابنه فلمّا راه قال: عليه الصّلوة و السّلام اما ترضى (او لا ترضى) ان لا تأتى يوم القيامة بابا من ابواب الجنّة الّا جاء حتّى يفتحه لك فقال رجل يا رسول اللَّه اله وجده ام لكلّنا؟ قال: بل لكلّكم.[1]»

«قرّة بن اياس مى‌گويد: مردى از انصار هميشه با كودكش خدمت رسول خدا 6 رفت و آمد مى‌كرد روزى پيامبر 6 به او فرمود: اى فلان! آيا فرزندت را دوست مى‌دارى آن مرد عرض كرد: بلى يا رسول اللَّه او را همانند خودت دوست مى‌دارم. پس از چندى كه حضرت آن مرد را نديد حال او را از اصحاب جويا شد؟ اصحاب عرض كردند: اى رسول خدا! فرزند مورد علاقه‌اش وفات كرده است.

سپس وقتى كه پيامبر 6 آن مرد را ديد به او فرمود: آيا راضى و خشنود نمى‌شوى به اين كه روز قيامت به هيچ درى از درهاى بهشت نروى مگر آنكه فرزندت بيايد تا اين كه آن در را برايت بگشايد.

آنگاه مردى از اصحاب گفت: اى رسول خدا! آيا اين مطلب كه فرموديد تنها مخصوص اوست يا براى همه ما است؟

حضرت فرمود: براى همه شما است.»

طفل در قيامت در بهشت را به سوى پدر و مادر مى‌گشايد

27-

«روى البيهقى‌ ان النبى 6 كان اذا جلس يحلق اليه نفر من اصحابه به و كان فيهم رجل له بنىّ صغير ياتيه من خلف ظهره‌


[1] - مسند احمد، ج 3، ص 436

نام کتاب : آرام‌بخش دل داغديدگان (ترجمه مُسكّن الفؤاد شهيد ثاني) نویسنده : جناتي، حسين    جلد : 1  صفحه : 70
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست