responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : آرام‌بخش دل داغديدگان (ترجمه مُسكّن الفؤاد شهيد ثاني) نویسنده : جناتي، حسين    جلد : 1  صفحه : 153

غسل و كفن فرزند خود كرد. مهمانان ناگهان مواجه با تابوت فرزند او گشتند، قضيه را جويا شدند؟ ميزبان جريان را بازگو كرد. آنها همگى از صبر و بزرگوارى آن مرد تعجب كردند.

15- حالت نشاط پدرى در مرگ سه فرزند خويش‌

مى‌گويند: مردى از اهل يمامه سه فرزندش وفات نموده‌اند و در مرگ آنها هيچ ناراحت نشده و با حالت بشاشت در ميان قومش گفتگو مى‌كرد گويا هيچ اتفاقى برايش نيفتاده است مردم به حالت عادى او اعتراض كردند و گفتند: چرا حالت ماتم و عزا به خود نمى‌گيرى؟ او در جواب گفت: نه فرزندان من اولين كسى هستند كه مرده‌اند و نه من اولين كسى هستم كه مصيبت ديدم و جزع و فزع هيچ فايده‌اى ندارد پس براى چه مرا ملامت مى‌كنيد؟!

16- داستان شگفت‌انگيز حكيم و نابيناى مفلوج‌

ابو العباس به نقل از يكى از حكما مى‌گويد: من به قصد رفتن به رباط[1] از منزل بيرون رفتم در بين راه به سايبانى برخورد كردم، زير آن رفتم تا چند لحظه‌اى استراحت كنم ناگهان ديدم مردى نابينا كه از دست و پا فلج بود در آنجا است و مى‌گويد:

«لك الحمد سيّدي و مولاى اللّهم احمدك حمدا يوافى محامد


[1] - رباط به مهمانسرا و كاروانسراى ميان راه و خانقاه و جايى كه براى فقرا و بينوايان ساخته شود مى‌گويند.

نام کتاب : آرام‌بخش دل داغديدگان (ترجمه مُسكّن الفؤاد شهيد ثاني) نویسنده : جناتي، حسين    جلد : 1  صفحه : 153
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست