نام کتاب : اخلاق نبوى نویسنده : محدثى، جواد جلد : 1 صفحه : 32
برخورد، به شدّت رداى آن بزرگوار راكشيد، تا
آنجا كه حاشيه ردا، بر گردن رسول خدا 6 خطّ انداخت و اثر گذاشت،
آنگاه به آن پيامبر رؤوف خطاب كرد كه: يا محمّد! از آن اموال خدا كه در اختيار
توست، دستور بده كه به من بدهند! حضرت به او توجّهى كرد، لبخندى زد و دستور داد كه
چيزى به او بدهند![1]. شگفتا از
اين همه عظمت روح و متانت و تحمّل!
اين صبورى، به خصوص نسبت به غريبان و ناآشنايان و تازه واردين بيشتر
بود، چرا كه آنان بيشتر مىبايست جذب خلق و خوى والاى رسول الله 6 و مجذوب آيين آسمانى اسلام مىشدند. آنان كه مقام معنوى و عظمت آن حضرت را
نمىدانستند، در سخن گفتن، چيز خواستن، برخورد كردن، گاهى گستاخانه و بىادبانه
رفتار مىكردند، امّا رفتار والا و حسن خلق نبوى از حدّت و شدّت آن مىكاست و
شيفته «مكارم اخلاق» آن رسول اسوه مىشدند.
حضرت على 7 مىفرمايد:
«يَصبِرُ لِلْغَريبِ عَلَى الجَفْوَةِ فى مَنْطِقِهِ و مَسألَتِهِ،
حَتّى انْ كانَ اصحابُهُ لَيَستَجْلِبُونَهُ».[2]