عبادت خدا- كه هدف از زندگى است- پديد
مىآيد. يك مسلمان هنگام اذان صبح براى نماز بر مىخيزد و پس از نماز به تلاوت
آياتى از قرآن مىپردازد، سپس اقدام به ورزش مناسب يا مختصرى استراحت، پس از صرف
صبحانه به كار روزانه مىپردازد، نزديك اذان ظهر دست از كار برداشته براى نماز ظهر
و سپس عصر آماده مىشود، پس از نماز به صرف غذا و مقدارى استراحت پرداخته، دوباره
كار را آغاز مىكند، نماز مغرب و عشا را به موقع ادا كرده و پس از ديدار با
دوستان، بستگان، گفتگو با خانواده، يا هر تفريح و جلسه مشروع ديگر وقتى به خواب
مىرود كه بتواند نماز صبح خود را سروقت بخواند. اين است معناى سخن حضرت موسى بن
جعفرعليهالسلام كه به پيروانش سفارش مىكند:
«بكوشيد كه اوقات خود را چهار قسمت كنيد: بخشى براى مناجات با خدا،
ديگرى براى امرار معاش، سوّم براى معاشرت با برادران و معتمدانى كه عيوبتان را به
شما مىگويند و قلباً به شما اخلاص دارند. چهارم براى لذّتها و كاميابيهاى مشروع.
با اين بخش (چهارم) است كه بر سه بخش ديگر نيرو مىگيريد.»[1]
ب- نظم فكرى:
اگر انسان زندگى خود را طبق بينش اسلامى نظم بدهد و بكوشد گفتار،
رفتار و حركاتش منظم و مطابق برنامه دقيق اسلام باشد، نظم فكرى پيدا مىكند و هيچ
گاه دچار تزلزل فكرى و عقيدتى نمىشود. حضرت امام خمينى (ره) در اين باره
مىفرمايد:
«اگر در زندگى مان، دررفتار و حركاتمان نظم بدهيم، فكرمان هم بالطبع
نظم مىگيرد، وقتى فكر نظم گرفت، يقيناً از آن نظم فكرى الهى هم برخوردار خواهد
شد.»[2]
ج- نظم درمصرف:
نظم درمصرف به معناى داشتن حساب و برنامه دقيق در دخل و خرجها و
مصرفهاست كه دراين امور، اعتدال را رعايت كرده و از زيادهروى و اسراف بپرهيزند.
چنان كه قرآن كريم بندگان خوب خود را اين گونه مىستايد: