نام کتاب : احوال و آثار مير سيد على همدانى (با شش رساله از وي) نویسنده : رياض، محمد جلد : 1 صفحه : 285
چگونگى ورود در جرگه فتيان
داوطلب مسلك فتوت (كه اصطلاحا او را طالب يا صغير ميگفتند) تقاضا
نامهاى با اين مضمون كه خواستار اجازه ورود بگروه فتيان است را بيكى از فتيان
سابقهدار تقديم مىكرد (اين فرد سابقهدار و مجرب را استاد يا مطلوب مىناميدند)
مطلوب تقاضاى طالب را مورد مطالعه قرار ميداد و طالب تا چهل روز در خدمت مطلوب
مورد امتحان و آزمايش قرار ميگرفت و در آن مدت او بايستى كه علاوه بر مطلوب سه نفر
ديگر را هم خدمت كند و با آنان تماس داشته باشد يكى پير فتوت يا نقيب (يعنى بازرس
طالبان) ديگرى پدر عهد (يعنى عهدنامه خوان) و سومى استاد شدّ (يعنى آنكس كه ميان و
كمر طالبان را براى ورود بگروه جوانمردان، با تشريفات خاصى مىبست) بعد از اينكه
خدمت چهل روزه (كه بايد چله جوانمردان بناميم) پايان مى يافت. اگر مطلوب صلاحيت
طالب را براى ورود در سلك فتيان تأييد ميكرد آنموقع او را بجاى طالب فرزند يا ابن
ميگفتند و سپس در روزى كه ميخواستند با آداب و مراسم ذيل او را در گروه جوانمردان
وارد مينمودند. در آن روز «استاد شدّ» جوانمردان شهر را دعوت ميكرد و مجلسى آراسته
ميگرديد در آن مجلس استاد شدّ و مطلوب (مراد) روى دو سجاده جداگانه رو به قبله
مينشستند و طالب نيز ساكت و صامت در نزديكى پدر عهد مينشست و سپس طبق دستور
«مطلوب» ابن يا فرزند آب و نمك را به مجلس ميآورد و چراغ پيه سوز پنج فتيله را
روشن ميكرد و به حاضران محفل حلوا و شيرينى تقديم ميكرد آنگاه پدر عهد (كه كار او
تلاوت آيات قرآن مجيد درباره استوارى و استحكام عهد و پيمان بود) آيه أَوْفُوا بِالْعُقُودِ[1] يا
آيات ديگر را ميخواند و استاد شدّ، پيشبندى را به كمر طالب (فرزند) مىبست (اين
پيشبند را شدّ و فحطه و محزم و حزام و بند و غيره مىخواندهاند) و در موقع بستن،
سه گره (عقده) ميزد و اين عمل را سهبند زدن ميگفتند. در توجيه اين سهبند، ناصرى
سيواسى ميفرمايد: