نام کتاب : مفردات نهج البلاغه نویسنده : قرشی، سید علی اکبر جلد : 2 صفحه : 994
گويا
اطلاق ملل و ملتها براى مردم و جماعات به اعتبار اديان و عقائد آنهاست چنان كه
راجع بزمان جاهليت فرموده: «و اهل الارض يومئذ ملل
متفرّقة و اهواء منتشرة» خ 1 45 و نيز «و وضع
الملل برفعه» خ 198
مملول:
خسته شده چنانكه فرموده: «قليل تدوم عليه ارجى من كثير
مملول منه» حكمت 278 عمل كمى كه مداوم باشد اميدوارتر است از عملى كه زياد
و خسته شده باشد
ملول
كسى كه
زود خسته مىشود «و لا تأمنننّ ملولا» حكمت 211
به آدم زود خسته شونده اعتماد مكن، زيرا ممكن است خسته شده و كار تو را ناتمام
بگذارد
منح
(مثل
عقل) عطا كردن:
«منح
الشىء: اعطاه ايّاه»
مواردى
از آن در «نهج» آمده است: «منحه قلبا حافظا» خ
83 به او قلب نگهدارنده عطا فرمود. درباره دنيا فرموده: «و
لم يلق فى سرّانها بطنا الّا منحته من ضرّائها ظهرا» خ 111 164، يعنى كسى
در شادى دنيا به اقبالى نرسيده مگر آنكه از ضررش به او پشت كردنى عطا كرده است.
درباره
توسل به خدا فرموده: «و احصى احسانه اليكم
فاستفتحوه... و استمنحوه» خ 195 309 يعنى عطاى او را بطلبيد، درباره عمرو
بن عاص كه با ديدن آن حضرت در ميدان عورت خود را آشكار كرد فرمود: «فاذا كان ذلك كان اكبر مكيدته ان يمنح القرم سبتتّه»
خ 84 115، چون در جنگ شمشيرها به كار افتادند بزرگترين حيلهاش آن است كه مقعدش را
در اختيار حريف بگذارد، يعنى عورتش را آشكار كند
منع
باز
داشتن. ضدّ عطا كردن. امتناع: خوددارى موارد، از آن در «نهج» آمده است، درباره
خودش فرموده است: «فقمت بالامر حين فشلوا و تطلّعت حين
تقّبعوا و تطقت حين تمنّعوا» خ 37 81، محمد عبده گويد: اين سخن اشاره به
حال آن حضرت و امر به معروف و نهى از منكر در زمان عثمان است، يعنى من به كار
ارشاد و امر به معروف قيام كردم آنگاه كه ديران سست شدند، آشكار شدم آنگاه كه
ديگران مخفى گرديدند و سخن گفتم آنگاه كه آنها زبان بستند و از سخن گفتن امتناع
كردند «تمنّع» از باب تفعّل به معنى كفّ و امتناع است
نام کتاب : مفردات نهج البلاغه نویسنده : قرشی، سید علی اکبر جلد : 2 صفحه : 994