نام کتاب : مفردات نهج البلاغه نویسنده : قرشی، سید علی اکبر جلد : 2 صفحه : 990
صلى اللّه عليه و آله فقلت يا رسول اللّه ما ذا لقيت من امّتك من
الاود و اللدد» خ 70 99 چشمم
مالك من شد يعنى خوابم برد در حالى كه نشسته بودم، رسول خدا صلى اللّه عليه و آله
از كنار من گذشت گفتم: يا رسول اللّه چه قدر از امّتت انحراف و لجاجت ديدم
در صفين
ديد كه حسن مجتبى صلوات اللّه عليه در جنگ سرعت به خرج مىدهد به يارانش فرمود: «املكوا عنّى هذا الغلام لا يهدنى فانّنى انفس بهذين- يعنى
الحسن و الحسين 3- على الموت لئلّا ينقطع بهما نسل رسول اللّه صلى
اللّه عليه و آله» خ 207 323 «املكوا» فعل امر است از باب ضرب يضرب، گويند:
«املك عليك لسانك» يعنى براى خودت زبانت را نگاه دار كه بر نفع تو به كار افتد نه
بر ضرر تو، يعنى: بگيريد و نگاه داريد حسن را و نگذاريد اينطور بى مهابا به ميدان
رود، ابن ابى الحديد گويد: «عن» متعلق به مخدوف است يعنى: «استولوا عليه و ابعدوه
منى» محمد عبده گفته: «خذوه بالشدة و امسكوه» معنى اين كلام در «حسن» گذشت
ملاك
- به
فتح و كسر اول- قوام شىء كه به سبب آن تملّك مىشود پايه چيزى، آن فقط يك بار در
«نهج» آمده است، درباره پيروان شيطان فرموده است: «اتخّذوا
الشيطان لامرهم ملاكا و اتخّذهم له اشراكا» خ 7 53 «اشراك» جمع شريك يا جمع
«شرك» به معنى دام و تله است يعنى آنها شيطان را براى كار خود پايه و اساس قرار
دادند، شيطان نيز آنها را براى خود شريكان «يا دامها» گردانيد
ملكوت
حكومت و
تدبير و اداره كردن، طبرسى فرموده ملكوت مانند ملك (مثل قفل) است و از آن ابلغ
مىباشد
مالك
مالك بن
الحارث الاشتر، از فرماندهان امير المؤمنين صلوات اللّه عليه و از اصحاب خاص اوست،
كه در «شتر- اشتر» به نحو كامل نوشته شد، اين كلمه پنج بار در «نهج» آمده است در
حكمت 443 و نامه 13 و 38 و 53 چند بار
مالك
مأمور
جهنّم كه فقط يك بار در «نهج» آمده است، آن حضرت در
نام کتاب : مفردات نهج البلاغه نویسنده : قرشی، سید علی اکبر جلد : 2 صفحه : 990