نام کتاب : مفردات نهج البلاغه نویسنده : قرشی، سید علی اکبر جلد : 2 صفحه : 986
تمزّزها الصديان لم ينقع» خ 52 89 معنى آن در «مزز» گذشت.
و نيز
فرموده: «و لا دعنّ مقلتى كعين ماء نضب معينها»
نامه 45 419 «مقله» در اينجا به معنى چشم است كه در «معن» گذشت، در مقام حمد
فرموده: (الحمد للّه الذى اظهر من آثار سلطانه... ما
حيّر مقل العقول من عجائب قدرته» خ 195 308، يعنى حمد خدايرا كه از آثار
تسلّط خود نشان داد چيزى را كه چشم دلها را متّحير گردانيد و اگر «مقل العيون»
باشد چنانكه در نسخه محمد عبده آمده اضافه بيانيّه است، و منظور نگاه كردن و
مشاهده عظمت خداست در طبيعت
مكل
ميكائيل
ملك مقّرب مشهور است كه در قرآن مجيد «ميكال» آمده است، اين كلمه دو بار در «نهج»
به كار رفته است، اوّل در خ 182 362 كه فرموده: «ان
كنت صادقا... لوصف ربّك فصف جبريل و ميكائيل و جنود الملائكة المقرّبين» دوم
در خ 192 299 فرموده: اگر به غير اسلام پناه آورديد، اهل كفر با شما جنگ مىكنند،
آن وقت نه جبرائيل هست و نه ميكائيل كه به شما كمك كنند: «و انّكم ان لجأتم الى غيره حاربكم اهل الكفر، ثمّ لا جبرائيل و لا ميكائيل
و لا مهاجرون و لا انصار ينصرونكم...»
مكث
ماندن.
توقّف. اقامت.
راغب
گويد: «ثبات مع الانتظار»
آن فقط
يك بار در «نهج» آمده است، درباره اسلام فرموده: «و
خلّف فينا راية الحق من تقدّمها مرق و من تخلّف عنها زهق و من لزمها لحق دليلها
مكيث الكلام بطىء القيام» خ 100 146 يعنى رسول خدا صلى اللّه عليه و آله
نشانه حق را در ميان ما به وديعت نهاد هر كس از آن (اسلام) جلو افتد از دين خارج
شده و هر كه عقب ماند تباه گرديده و هر كه ملازم آن باشد به حق پيوسته است راهنماى
آن سنجيده سخن گويد و بعد از آماده شدن برخيزد، گويا از دليل اسلام حضرت خودش را
قصد كرده كه دلالت كننده به اسلام است و كلامش وزين و قيامش روى عجله و ناپخته
نيست
مكر
(مثل
عقل) تدبير، خواه در كار خير باشد يا شرّ
در اقرب
الموارد گويد: مكر آن است كه شخص را با حيلهاى از مقصودش منصرف كنى
و آن دو
نوع است محمود و مذموم، محمود آن است كه از آن كار خير مراد باشد و مذموم به
نام کتاب : مفردات نهج البلاغه نویسنده : قرشی، سید علی اکبر جلد : 2 صفحه : 986