responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : مفردات نهج البلاغه نویسنده : قرشی، سید علی اکبر    جلد : 2  صفحه : 976

است.

درباره ابرهاى اوليه فرموده: «ارسله سحّما متداركا قد اسّف هيدبه تمريه الجنوب درراها ضيبه و دفع شآبيبه» خ 9 133، باران را پى در پى فرستاد در حالى كه ابرش به زمين نزديك شده بود بارور مى‌كرد آنرا باد جنوب براى فائده بارانهايش و دفع شده‌هاى امطارش در حكمت 363 فرموده: «من ضنّ بعرضه فليدع المرآء» هر كس به آبرويش بخيل است و مى‌خواهد آن را از دست ندهد جدال را ترك كند و در حكمت 31 فرموده: «و الشكّ على اربع شعب على التمارى و الهول... فمن جعل المراء ديدنا لم يصبح ليله» شك به چهار شعبه است بر مراء و مجادله و ترس... هر كه جدال را عادت خويش قرار دهد، شبش به صبح نرسد يعنى از تاريكى شك به روشنى يقين نمى‌رسد

مزج

(مثل عقل) خلط و آميختن

«مزج الشراب بالماء: خلطه به»

شش مورد از آن در «نهج» آمده است، درباره حق و باطل فرموده: اگر باطل از حق كنار شود بر اهل حقيقت مخفى نمى‌ماند و اگر حق از التباس به باطل رها شود زبانهاى معاندين از آن كوتاه مى‌شود: «و لكن يؤخذ من هدا ضغث و من هذا ضغث فيمزجان فهناك يستولى الشيطان على اوليائه» خ 50 88 امّا مشتى از حق و مشتى از باطل گرفته و به هم آميخته مى‌شوند، اينجاست كه شيطان بر دوستان خود مسلّط مى‌شود

مزاج

بكسر اول- آميختن و چيز آميخته شده چنانكه در كلام بالا فرموده: «فلو انّ الباطل خلص من مزاج الحق لم يخف على المرتادين» اگر باطل از آئيختن خلاص شود بر اهل حقيقت مخفى نمى‌ماند «ممازج» مخلوط شونده چنانكه در خ 221 341 آمده است «ممتزجه» نيز بدان معنى است در خ 165 238

مزح

مزاح و مزحه: شوخى و لاغ گوئى. آن فقط دو بار در «نهج» آمده است كه فرموده: «ما مزح امرء مزحة الّا مجّ من عقله مجّة» حكمت 450 كه در «مجج» گذشت

مزز

مزّ (مثل عقل) مكيدن:

«مزّه مزّا: مصّه»

آن فقط يكبار در «نهج» آمده‌

نام کتاب : مفردات نهج البلاغه نویسنده : قرشی، سید علی اکبر    جلد : 2  صفحه : 976
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست