نام کتاب : مفردات نهج البلاغه نویسنده : قرشی، سید علی اکبر جلد : 2 صفحه : 971
مرد
تمرّد:
تكبّر و تجاوز از حدّ، متمرّد اسم فاعل آن است و فقط يك بار در «نهج» آمده است در
بيان حال جامعه فرموده: «اضرب بطرفك... فهل تبصر الّا
فقيرا يكابد فقرا... او متمرّدا كانّ باذنه عن سمع المواعظ و قرا» خ 129
187، ببين آيا جز فقيرى مىبينى كه با فقر پنجه نرم مىكند، يا آدم متجاوزى كه
گوئى در گوشش از شنيدن مواعظ سنگينى هست
مرر
مرّ و
مرور: رفتن و گذشتن. «مرّة»: دفعه، مرارة: تلخى. مواردى از آن در «نهج» آمده است
چنانكه فرموده: «و الفرصته تمرّ مرّ السحاب» حكمت
21 و نيز فرموده: «الدنيا تغرّ و تضرّ و تمرّ»
حكمت 415 در حكمت 151 فرموده: «لكلّ امرء عاقبة حلوة
او مرّة» براى هر كس عاقبتى هست: شيرين يا تلخ. اللهم
اجعل عاقبتا خيرا بمحمّد و اله صلواتك عليهم و در حكمت 251 فرموده: «مرارة الدنيا حلاوة الاخرة و حلاوة الدنيا مرارة الآخرة» «و
ما ابقى شيئا يمرّ على رأسى» خ 175 250 در «فضوّ» گذشت
مرار
(مثل غبار) درختى است كه عصارهاش بسيار تلخ است بطوريكه اگر شتر آنرا بخورد
لبهايش بعقب برمىگردد و دندانهايش ديده مىشود، درباره مردمان مؤمن گذشته فرموده:
«تدبّروا احوال الماضين من المؤمنين... اتّخذتهم
الفراعنة عبيدا فساموهم سوء العذاب و جرّعوهم المرار» خ 192 296 يعنى
فرعونها آنها را بندگان خود حساب آورده، عذاب شديد را بر آنها وارد كردند و عصاره
درخت مرار را بر آنها جرعه جرعه خوراندند، ظاهرا اشاره به بنى اسرائيل است.
مريره:
تلخ. عزيمت و غيره، به اهل بصره فرمود: «فان اطعتمونى
فانّى حاملكم ان شاء الله على سبيل الجنّة و ان كان ذا مشّقة شديدة و مذاقة مريرة»
خ 156 يعنى هر چند كه رفتن راه بهشت داراى مشقت شديد و چشيدنى تلخ است «مرائر» در
خ 91 آمده و به معنى «تلخها» است مفرد آن «مرّة» مؤنث «مرّ» است.
«امّر»
صيغه تفضيل است: تلختر، درباره غصب خلافت فرموده «و
صبرت على اخذ الكظم و على امّر من طعم العلقم» خ 26 68 صبر كردم بر خوردن
خشم و بر تلختر از طعم حنظل.
نام کتاب : مفردات نهج البلاغه نویسنده : قرشی، سید علی اکبر جلد : 2 صفحه : 971