نام کتاب : مفردات نهج البلاغه نویسنده : قرشی، سید علی اکبر جلد : 2 صفحه : 959
و يا شخص
بتواند آنرا تحمل كند.
و نيز
فرموده: «شتّان ما بين عملين: عمل تذهب لذّته و تبقى
تبعته و عمل تذهب مؤونته و يبقى اجره» حكمت 121 منظور از «مؤونة» در اينجا
شدت و رنج است و نيز فرمايد: «و بالتواضع تتمّ النعمة
و باحتمال المؤن يجب السودد» حكمت 224 «مؤن» جمع مؤونة به معنى شدائد است،
يعنى با تواضع نعمت حق بر انسان تمام مىشود و با احتمال شدائد آقائى و بزرگوارى
بر انسان حتمى مىگردد.
در جمله
«قد كفاكم مؤونة دنياكم» خ 183 266 منظور قوت و
ما يحتاج است
مأة
صد. و آن
تنها دو بار در «نهج» يافته است چنانكه فرمايد: «فو
الذى نفسى بيده لا تسئلونى عن شىء فيما بينكم و بين الساعة و لا عن فئة تهدى مأة
و تضلّ مأة الّا انبأتكم بناعقها و قائدها و سائقها» خ 93 137، به خدا از
من نمىپرسيد از آن چه در ميان شما و قيامت هست و نمىپرسيد از گروهى كه صد نفر را
هدايت و صد نفر را گمراه مىكند، مگر آنكه از منادى آن گروه و پيشواى آن و راننده
آن به شما خبر مىدهم
متت
متّ (مثل
عقل) توسّل و رسيدن. گويند:
«متّ الى
فلان بقرابة: و صل اليه و توسّل»
آن فقط
يكبار در «نهج» آمده است درباره طلحه و زبير فرمود: «كلّ
واحد منها يرجو الامر له و يعطفه عليه دون صاحبه لا يمتّان الى الله بحبل و لا
يمدّان اليه بسبب كلّ واحد منها حامل ضبّ لصاحبه» خ 148 206 هر يكى از آن
دو حكومت را براى خود مىخواهد و آنرا به سوى خود مىكشد در نيّت خود با ريسمانى
به خدا وصل نمىشوند و وسيلهاى به طرف خدا دراز نمىكنند، هر يك از آن دو نسبت به
رفيقش كينه دارد
متح
(مثل
عقل) كشيدن آب. بيرون آوردن دلو از چاه. بريدن و نحو آن، پنج مورد از آن ماده در
«نهج» آمده است در تهديد قومى فرموده است: «و ايم الله
لافطرنّ لهم حوضا انا ماتحه لا يصدرون عنه و لا يعودون اليه» خ 10 54، به
خدا قسم حوضى براى آنها پر مىكنم كه آب كشندهاش از چاه من هستم از آن كنار
نمىشوند و كسى باقى نمىماند تا به آن برگردد، گويا منظور وقوع جنگ است كه در آن
كشته
نام کتاب : مفردات نهج البلاغه نویسنده : قرشی، سید علی اکبر جلد : 2 صفحه : 959