نام کتاب : مفردات نهج البلاغه نویسنده : قرشی، سید علی اکبر جلد : 2 صفحه : 935
لحى
در خ 91
134 درباره علم خدا فرموده: «عالم السرّ من ضمائر
المضمرين... و مختباء البعوض بين سوق الاشجار و الحيتها و مغرز الاوراق من الافنان»
لفظ «الحيه» جمع «لحاء» به معنى پوست درخت است «سوق» جمع ساق به معنى تنه درخت
مىباشد، يعنى: خدا داناست به راز راز داران... و داناست به محلّ پنهان شدن
پشههاى ريز ميان تنهها و پوستهاى درختان و محل فرو رفتن بر برگها را از شاخهها.
و آن فقط يك دفعه در «نهج» آمده است
لخص
تلخيص:
بيان كردن و شرح كردن و مختصر كردن. گويند:
«لخصّ
الكلام: بيّنه و شرحه و اختصره»
آن فقط
يك بار در «نهج» آمده است و درباره حق تعالى فرموده: «فسبحان
الذى بهر العقول... و اعجز الالسن عن تلخيص صفته و قعد بها عن تأدية حقّه»
خ 165 238 پاك و منزّه است خدائيكه مغلوب كرده عقول را و عاجز كرده زبانها را از
بيان صفتش و پائين آورده آنها را از اداى حقّش
لدد
(مثل
شرف) خصومت شديد:
«اللّدد:
الخصومة الشديدة»
آن فقط
يك بار در كلام حضرت ديده مىشود، آنگاه كه از ضربت اشقى الاشقيا مجروح شد فرمود: «ملكتنى عيناى و انا جالس فسنح لى رسول الله 6 فقلت يا رسول الله ما ذا لقيت من امّتك من الاود و اللدد...» خ 70 99
معنى آن در «اود- سنح» گذشت منظور از «اود» انحراف و از «لدد» خصومت است
لدم
(مثل
عقل) به سينه و صورت زدن در وقت نوحه سرائى گويند:
«التدم
المرأة: ضربت صدرها فى النياحة... ضربن وجوههنّ فى الماتم»
مواردى
از اين ماده در «نهج» آمده است، در جريان بصره و طلحه و زبير فرمود: «و الله لا اكون كمستمع الّلدم يسمع الناعى و يحضر الباكى ثمّ
لا يعتبر» خ 148 206 به خدا قسم مانند كسى نخواهم بود، كه سينه و صورت زدن
را بشنود خبر خبر دهنده را گوش دهد و نزد گريه كننده حاضر باشد و عبرت نگيرد، ابن
ابى الحديد گويد: مستمع اللدم كنايه است از «كفتار» او صداى سنگ را كه كنار
لانهاش مىافتد مىشنود، دست و پاى خود را از حركت باز مىدارد تا صيّاد وارد شده
و او را صيد كند، يعنى: به ظلم تن در نمىدهم كه از كشتار مردم خبر دهند
نام کتاب : مفردات نهج البلاغه نویسنده : قرشی، سید علی اکبر جلد : 2 صفحه : 935