نام کتاب : مفردات نهج البلاغه نویسنده : قرشی، سید علی اکبر جلد : 2 صفحه : 932
و نادانش
محترم بود
لجن
لجين
(مثل حسين) نقره و آن دوبار در «نهج» آمده است درباره حق تعالى فرموده: «و لو وهب ما تنفسّت عنه معادن الجبال و ضحكت عنه اصداف
البحار من فلزّ اللجّين و العقيان و نثارة الدرّ و حصيد المرجان ما اثّر ذلك فى
جوده» خ 91 124 اگر ببخشد آنچه را كه معدنهاى كوهها بيرون مىدهد و آنچه را
كه صدفهاى درياها بدان دهان گشايد از نقره و طلاى خالص و مرواريدهاى پراكنده شده و
مرجانهاى درو شده (اگر آنها را ببخشد) در سخاوت خدا اثرى نمىگذارد.
در وصف
طاووس فرموده: «و ان شاكلته بالحلّى فهو كفصوص ذات
الوان قد نطّقت باللّجين المكلّل» خ 165 237، اگر او را به زيورها تشبيه
كنى او مانند نگينهاى رنگارنگ است كه قرار داده شده در نقره مزيّن
لحح
الحاح به
معنى اصرار در سئوال است و آن فقط يك دو بار در «نهج» آمده، درباره حق تعالى
فرموده: «لا يغيضه سئوال السائلين و لا يبخله الحاح
الملّحين» خ 91 125 سئوال سائلان او را به غيض نمىآورد و اصرار
اصراركنندگان او را به بخل وا نمىدارد
لحد
(مثل
عقل) و الحاد: عدول و انحراف از استقامت وسط قبر را ضريح گويند و دو طرف آنرا كه
به طرف راست و چپ است به علت انحراف لحد گويند. در لغت آمده:
«لحد الى
فلان: مال اليه- لحد عنه: عدل و انحرف»
مواردى
از آن در «نهج» آمده است، چنانكه فرموده: «و ظلمة
اللحد و خيفة الوعد، و غمّ الضريح و ردم الصفيح» خ 190 281، تاريكى لحد،
خوف وعده الهى و اندوه قبر و سدّ سنگ قبر.
انسان
را.
در موقع
دفن فاطمه عليها سلام خطاب به رسول خدا 6 فرمود: «فلقد وسدّتك فى ملحودة قبرك و فاضت بين نحرى و صدرى نفسك
فانّا لله و انّا اليه راجعون» خ 202 320 «ملحوده قبر» قسمت شكافته شده آن
است، من تو را در قبرت نشانيدم و ميان حلق و سينه من روح تو از بدنت خارج شد،
آنحضرت در وقت قبض روح در آغوش على 7 بود:
نام کتاب : مفردات نهج البلاغه نویسنده : قرشی، سید علی اکبر جلد : 2 صفحه : 932