نام کتاب : مفردات نهج البلاغه نویسنده : قرشی، سید علی اکبر جلد : 2 صفحه : 839
مواردى
از آن در «نهج» آمده است درباره عالم نمايان فرموده: «فاقتبس
جهائل من جهّال و اضاليل من ضلّال و نصب للناس اشراكا من حبائل غرور» خ 87
119 نادانيهائى از نادانان و ضلالتهائى از گمراهان اخذ كرده و براى مردم دامهائى
از ريسمانهاى فريب گسترده است، چه عالى تطبيق مىشود به امثال ابو حنيفه و ديگران
كه در مقابل اهل بيت : دكان باز كردند و اعمال غير شرعى خلفاء را توجيه
نمودند.
در وصف
رسول خدا 6 فرموده: «حتّى اورى قبسا
بقابس و انار علما لحابس. فهو امينك المأمون و شهيدك يوم الدين» خ 106 153،
حابس كسى را گويند كه شتر را از رفتن حبس كرده و نمىداند چطور راه يابد. يعنى تا
اينكه آن حضرت شعلهاى از حقيقت افروخت براى آنكس كه شعله حقيقت اخذ كند و علامتى
روشن كرد براى آنكس كه شترش را حبس كرده و سرگردان مانده است او امين و مأمون تو و
شاهد اعمال تو در روز قيامت است.
و نيز در
وصف آنحضرت در خ 72 101 فرموده: «حتى اودى قبس القابس
و اضاء الطريق للخابط» خابط: كسى كه بيراهه مىرود
قبض
گرفتن.
گرفتن شىء با تمام دست. جمع كردن است بعد از گرفتن شىء.
به معنى
امساك از اخذ شىء نيز آيد. موارد زيادى از آن در «نهج» آمده است، درباره طلحه و
زبير فرموده: «فاقبلتم الىّ... تقولون: البيعة البيعة
قبضت كفّى فبسطتموها و نازعتكم يدى فجاذبهتموها» خ 137 195 به طرف من روى
آورديد فرياد مىزديد: بيعت. بيعت، من دستم را بستم شما آنرا باز كرديد، دستم را
كنار كشيدم شما به طرف خود كشيديد، نظير اين كلام در خ 229 نيز آمده است.
در غريب
6 519 فرموده: «انّ الرجل اذا كان له الدين الظنون بجب
عليه ان يزكّيه لما مضى اول قبضه» «دين ظنون» به فتح اوّل قرضى را گويند كه
انسان نمىداند به دستش خواهد رسيد يا نه، بلكه ظن مىكند شايد برسد و شايد نرسد
يعنى اگر كسى وامى در عهده ديگران دارد كه نمىداند به دستش خواهد رسيد يا نه، در
وقت گرفتن بايد زكات آنرا بدهد.
نام کتاب : مفردات نهج البلاغه نویسنده : قرشی، سید علی اکبر جلد : 2 صفحه : 839