نام کتاب : مفردات نهج البلاغه نویسنده : قرشی، سید علی اکبر جلد : 2 صفحه : 1152
منتظر
زيادت مال او مىشديم. «وافر» آنكه مال زياد دارد «موفور» زياد شده است.
وفز
(مثل عقل
و جسر) عجله، جمع آن اوفار و وفاز (مثل رجال) آيد، دو مورد از آن در «نهج» آمده
است، در وصف رسول خدا 6 فرمايد: «الخاتم
لما سبق و الفاتح لما انغلق... قائما بامرك مستوفزا فى مرضاتك» خ 72 101،
ختم كننده انبياء گذشته و باز كننده قلوبى بود كه با شرك و كفر بسته شده بودند،
خدايا او در عمل به فرمان تو ايستاده و در راه رضاى تو عجله كننده بود. درباره
دنيا فرموده: «فكونوا منها على اوفاز و قرّبوا الظهور
للزيال» خ 132، از دنيا رفتن در عجله باشيد، و مركبها را براى فراق دنيا
نزديك آوريد، گويا از جمع آمدن «اوفاز» كثرت و مبالغه قصد شده است.
وفق
(مثل
عقل) مطابقت ميان دو چيز،
راغب آن
را به كسر واو گفته است
«توفيق»
ايجاد موافقت ميان دو چيز يا چيزهاست، لذا اصلاح نيز معنى شده است، موارد زيادى از
آن در «نهج» آمده است.
«وفقّنا الله و اياكم لمحابّه» نامه 67 458، «محابّ» مواضع محبت از اعمال صالحه
است يعنى خدا ايجاد موافقت و مطابقت نمايد ميان ما و مواضع علاقه خودش.
وفاء
وفاء و
ايفاء: تمام كردن «توفيه»: تمام دادن حقّ، «توفّى» از باب تفعل: اخذ، به طور تمام
و كمال است:
«التوفّى:
اخذ الشىء على التّمام»
و چون
مرگ تحويل شدن روح به خداست لذا مرگ را «توفّى» يعنى اخذ كامل حيات از طرف خدا
گفتهاند، استيفاء: تمام گرفتن و تمام كردن است مواردى از آن در «نهج» آمده است.
درباره
شهداء فرموده: «لقوا الله فوفّاهم اجورهم و اسكنهم دار
الا من بعد خوفهم» خ 182 264 آنها خدا را ملاقات كردند، خدا اجر آنها را به
كمال داد و بعد از خوف در خانه امن ساكنشان كرد، در وصف مالك اشتر فرمود: «لا يرتقيه الحافر و لا يوفى اليه الطائر» حكمت 443
مالك كوه بلندى بود كه هيچ ستور سمّ دارى به آن بالا
نام کتاب : مفردات نهج البلاغه نویسنده : قرشی، سید علی اکبر جلد : 2 صفحه : 1152