نام کتاب : مفردات نهج البلاغه نویسنده : قرشی، سید علی اکبر جلد : 2 صفحه : 1148
جهان از
حيث كلوخ قرار داد (كه كمترين علف مىروياند) به معاويه مىنويسد: «فانّ نفسك اولجتك شرّا... و اوردتك المهالك و اوعرت عليك
المسالك» نامه 30 390، نفس تو، تو را داخل شرّ كرده و وارد مهلكهها نمود،
و راههاى حق را بر تو دشوار كرد. درباره ائمه اهل بيت : به كميل بن
زياد فرموده: «و باشروا روح اليقين و استلانوا ما
استوعره المترفون و انسوا بما استوحش منه الجاهلون» حكمت 147، با روح يقين
مباشرت كردند، و آسان ديدند آنچه را كه نازپروردگان دشوار دانستند و انس گرفتند با
آنچه نادانها از آن وحشت و هجرت كردند. به معاويه درباره قريش مىنويسد: «فاراد قومنا قتل نبيّنا... و احلسونا الخوف و اضطّرونا الى
جبل وعر و اوقدوا لنا نار الحرب» نامه 9 368 قريش خواستند، پيامبر ما را
بكشند، خوف را بر ما الزام كردند و ما را مجبور به كوه سخت و دشوار (شعب ابى طالب
و ماندن در آن) نمودند و آتش جنگ را بر ما افروختند، منظور از «جبل وعر» شعب ابى
طالب 7 است.
وعز
(مثل
عقل) تقدّم و اشاره، دو مورد از آن در «نهج» آمده است، در باره شتران صدقه به
عاملان مىنوشت: «فاذا اخذها امينك فاوعز اليه ان لا
يحول بين ناقة و بين فصيلها» نامه 25 381، چون امين تو زكات را گرفت به او
اشاره كن تا بچه ناقه را از مادرش جدا نكند، درباره آدم 7 فرموده: «و اسكنه جنّته... و اوعز اليه فيما نهاه عنه... انّ فى
الاقدام عليه التعرض لمعصيته» خ 91 133، او را در بهشت خودش اسكان داد، و
درباره آنچه نهى كرده بود، اشاره كرد كه اقدام به خوردن شجره منهيّه تعرض به غضب
خداست.
وعظ
اندرز
دادن. عظة و موعظه اسم است از آن. اتعاظ: قبول موعظه است، مواردى از آن در «نهج»
آمده است، در جائى فرموده: «لم يذهب من مالك ما وعظلك»
حكمت 196 يعنى اگر ضايع شدن مال براى تو عبرتى و موعظهاى بود، در واقع آن از بين
نرفته، بلكه بهتر از آن را كسب كردهاى.
وعوعة
وعوعه،
وعواع. صدا و صوت، ظاهرا نعره شير باشد، آن فقط
نام کتاب : مفردات نهج البلاغه نویسنده : قرشی، سید علی اکبر جلد : 2 صفحه : 1148