نام کتاب : مفردات نهج البلاغه نویسنده : قرشی، سید علی اکبر جلد : 2 صفحه : 1143
وضع
گذاشتن
مثل گذاشتن بار به زمين. موارد زيادى از آن در «نهج» به كار رفته است، درباره زهد
رسول خدا صلى اللّه عليه و آله فرموده: «لم يضع حجرا
على حجر حتى مضى لسبيله و اجاب داعى ربّه» خ 160 229 سنگى بر سنگى ننهاد
(خانهاى و ملكى نساخت) تا از دنيا رفت و داعى حق را لبّيك گفت. تواضع: فروتنى و
خود را پائين آوردن، آن فقط دو دفعه در «نهج» يافته است «فتعالى
من قوىّ ما اكرمه و تواضعت من ضعيف ما اجرأك على معصيته» خ 223 344 برتر
است خداى توانا، چه قدر بزرگوار است، پائين هستى اى ضعيف چقدر جسورى بر معصيت او.
وضن
وضين:
بندى كه پالان شتر را با آن از زير شكمش مىبندند مانند «حزام» براى زين اسب است،
«قلق الوضين» كنايه از نااستوارى و به نعل و ميخ زدن است و آن دو بار در «نهج»
آمده است يكى آنكه خطاب به آن مرد كه از قبيله بنى اسد بود فرمود: «يا اخا بنى اسد انك لقلق الوضين» خ 162 231 كه مشروح
آن در «اسد» گذشت. ديگرى درباره دنيا كه فرمود: «فما
احلولت لكم الدنيا... الّا من بعد ما صادفتموها جائلا خطامها قلقا وضينها»
خ 105 151 دنيا براى شما شيرين نشد مگر بعد از آنكه دنيا را پيدا كرديد كه افسارش
گسيخته و در جولان است و ميان بند پالانش در حركت و اضطراب است، ظاهرا اشاره به
صعوبت و شدائد دنياست.
وطؤ
يكى از
معانى وطؤ زير پا گذاشتن و قدم نهادن بر روى چيزى است:
«وطئه
برجله: علاه بها وداسه»
موطىء:
زمينى را گويند كه زير پا مىماند، مواردى از آن در «نهج» آمده است، درباره دنيا
فرموده: «من وطى داحضك زلق و من ركب لججك غرق»
نامه 45 419 «دحض» لغزيدن «مكان دحض» آنجائى را گويند كه قدمها در آن مىلغزند و
ثابت نمىمانند، يعنى هر كس به مكان لغزش تو قدم گذاشت لغزيد و هر كس در درياهايت
سوار شد، غرق گرديد. درباره بيعت خويش فرموده: «حتى
لقد وطى الحسنان و شقّ عطفاى» خ 3 49، از آن معلوم مىشود كه ازدحام مردم
به حدى بود كه حسن و حسين 8 در
نام کتاب : مفردات نهج البلاغه نویسنده : قرشی، سید علی اکبر جلد : 2 صفحه : 1143