نام کتاب : مفردات نهج البلاغه نویسنده : قرشی، سید علی اکبر جلد : 2 صفحه : 1137
108 156
طبيبى است كه طبّ خود را به همه جا مىبرد، مرهمهاى خود را آماده كرده و داغهاى
خود را سرخ نموده:، هر جا كه حاجت باشد مرهم يا داغ نهد مانند دلهاى كور و گوشهاى
ناشنوا وسمه: رنگ در لغت آمده كه آن برگ نيل است يا علفى كه با برگ آن رنگ
مىكنند، آن فقط يك بار در «نهج» يافته است، درباره طاووس فرموده: «و مخرج عنقه كالابريق و مغرزها الى حيث بطنه كصبغ الوسمة
اليمانيّة» خ 165 237، محل بيرون آمدن گردنش چون ابريقى است راست كشيده و
فرو رفتنگاه آن تا به شكم رسد رنگى است سبز مانند و سمه يمانى.
وسن
سنه،
وسن، نعاث هر سه به معنى چرت (خواب سبك) است و آن فقط يك بار در «نهج» يافته است
خطاب به خداوند مىگويد: «فلسنا نعلم كنه عظمتك الّا
انّا نعلم انّك حىّ قيّوم لا تأخذك سنة و لا نوم» خ 159 225 خدايا ما حقيقت
عظمت تو را نمىدانيم فقط مىدانيم كه تو زنده حقيقى و مدبّر خلق هستى، خواب سبك و
خواب گران تو را نمىگيرد.
وسواس
وسوسه:
حديث نفس. كلامى كه در باطن انسان ايجاد مىشود يا از شيطان باشد يا خود انسان،
طبرسى
فرموده: وسوسه با صداى آهسته به سوى چيزى خواندن است
و آن دو
بار در «نهج» آمده است: «خطرات الوساوس» خ 91
125، درباره ملائكه فرموده: «و لم تطمع فيهم الوساوس»
خ 91 129
وسى
مواسات
به معنى مشاركت است و آن سه بار در «نهج» ديده مىشود، درباره رسول خدا 6 فرموده: «و لقد واسيته بنفسى فى المواطن
التى تنكص فيها الابطال و تتاخّر فيها الاقدام» خ 197 311، من خودم را شريك
او كردم در محلهائى كه پهلوانان عقب مىكشند و قدمها وارد نمىشوند، به عموزادهاش
كه اموال را دزديد و به مكّه رفت مىنويسد: «و لم يكن
رجل من اهلى اوثق منك فى نفسى لمواساتى و موازرتى» نامه 41 412، مردى از
خانوادهام موثّقتر از تو براى شركت در كارها و يارى من، در نظرم نبود.
وشج
اشتباك و
اتصال و پيچيده شدن بعضى بر بعضى در لغت آمده:
«وشجت بك
قرابته: اشتبكت»
و نيز
آمده:
«وشجت
العروق و الاغصان: اشتبكت و التفّ
نام کتاب : مفردات نهج البلاغه نویسنده : قرشی، سید علی اکبر جلد : 2 صفحه : 1137