نام کتاب : مفردات نهج البلاغه نویسنده : قرشی، سید علی اکبر جلد : 2 صفحه : 1084
باب الهاء
هبب
هبّ:
بيدار شدن:
«هبّ
الرجل من النوم: انتبه و استيقظ»
هبّ و
هبوب وزيدن باد و بر انگيخته شدن آن. به هر دو معنى در «نهج» آمده است سعد بن ابى
وقاص روز شورى به آنحضرت گفت: تو بر امر خلافت حريصى: فرمود: «بل انتم و الله لاحرص و ابعد... و انّما طلبت حقا لى فلمّا
قرعته بالحجة فى الملاء الحاضرين هبّ كانّه بهت لا يدرى ما يجيبنى به» خ
172 246 گفتم: نه بلكه شما حريصتريد من حق خودم را خواستم... چون او را با دليل
زدم و منكوب كردم، به خود آمد و متنبّه شد، گوئى مات شده نمىدانست چه جوابى مديد.
آنگاه كه جريان شبيخون زدن بسر بن ارطاة را به يمن شنيد و عبيد الله بن عباس و
سعيد بن نمران از يمن بازگشتند، در حال ناراحتى از بى تفاوتى يارانش چنين فرمود: «ما هى الّا الكوفة اقبضها و ابسطها ان لم تكونى الّا انت
تهبّ اعاصيرك فقبحكّ الله» خ 25 66، اعاصير، جمع اعصار به معنى گردباد يا
باديكه داراى غبار زياد است و آن فاعل «تهبّ» است يعنى فقط كوفه در اختيارم است كه
قبض و بسط مىكنم، اگر تو هم نبودى كه گردبادهايت (حوادث و بلاهايت) مىوزد (راحت
مىشدم) خدا روسياهت كند. مهبّ اسم مكان است به معنى محل وزيدن باد «اعتقم مهّبها» خ 1 يعنى محل وزيدن آنرا عقيم (نازا-
يا كوچك) كرد. خطاب به خداوند مىگويد: «لم تتناه فى
العقول فتكون فى مهبّ فكرها مكيفا و لا فى
نام کتاب : مفردات نهج البلاغه نویسنده : قرشی، سید علی اکبر جلد : 2 صفحه : 1084