نام کتاب : مفردات نهج البلاغه نویسنده : قرشی، سید علی اکبر جلد : 2 صفحه : 1017
مىشود كه
همه اجرام در فضا آويختهاند.
كلام آن
حضرت درباره: «اياكم و تعلّم النجوم... و المنّجم
كالكاهن» خ 79، منظور علم نجوم احكامى است كه به طور مفصّل در «كهن» گذشت و
منظور از منجّم كسى است كه از علم نجوم غيبگوئى مىكند، نه منجمان فعلى كه تقويم
مىنويسند. درباره خودش فرموده: «انّى وضعت فى الصغر
بكلاكل العرب و كسرت نواجم قرون ربيعة و مضر» خ 192 300 كلاكل: سينهها،
قرون: شاخها. منظور از نواجم قرون شاخهاى ظاهر شده و بلند شده است كه عبارت باشد
از سركردگان و پهلوانان يعنى من در جوانى سينههاى عرب را به خاك انداختم و شاخهاى
بلند قبيله ربيعه و مضر را شكستم. «انظروا الى ما فى
هذه الافعال من قمع نواجم الفخر و قدع طوالع الكبر» خ 192 295 نواجم الفخر
يعنى ظواهر و مظاهر فخر فروشى. رجوع شود به «قدع»
نجو
نجو و
نجات به معنى خلاص شدن و نجات يافتن است نجوى: بيخگوشى حرف زدن. سخن سرّى گفتن:
«ناجاه
مناجاة: سارّه»
مواردى
از آن دو در «نهج» آمده است، چنانكه فرموده: «من لم
ينجه الصبر اهلكه الجزع» حكمت 189، آنكه صبر نجاتش ندهد، جزع و ناله هلاكش
مىكند. درباره نجوى فرموده: «للمؤمن ثلاث ساعات فساعة
يناجى فيها ربّه و ساعة يرّم معاشه و ساعة يخّلى بين نفسه و بين لذّاتها فيما يحلّ
و يجمل...» حكمت 390 نجّى: (مثل فعيل) آنانكه با هم نجوى مىكنند، در واحد
و جمع به كار مىرود، چنانكه درباره مرگ فرموده: «فكأن
قد اتاكم بغتة فاسكت نجيّكم و فرّق ندّيكم» خ 230 352 گوئى كه ناگهان آمده
و نجوى كنندگان شما را خاموش كرده و مجلستان را پراكنده نموده است.
نحب
(مثل
عقل) نذر كردن. و بلند كردن صدا با گريه. دو مورد از آن در «نهج» آمده است، درباره
مرگ مردگان فرموده: «فهل دفعت الاقارب او نفعت النواحب
و قد غودر فى محلّة الاموات رهينا» خ 93 111، آيا نزديكان مرگ را از او دفع
كردند و آيا زنان نوحهگر سودى بخشيدند، او در قبرستان به گرو گذاشته شد.
نام کتاب : مفردات نهج البلاغه نویسنده : قرشی، سید علی اکبر جلد : 2 صفحه : 1017