نام کتاب : مفردات نهج البلاغه نویسنده : قرشی، سید علی اکبر جلد : 2 صفحه : 1009
درباره
رسول خدا 6 فرموده: «اختاره من شجرة
الانبياء و مصابيح الظلمة و ينابيع الحكمة» خ 108 156 خدا او را از نسل
انبياء برگزيد و از چراغهاى ظلمت و چشمههاى حكمت انتخابش كرد.
و درباره
اهل بيت صلوات الله عليهم فرموده: «نحن شجرة النبوة و
محطّ الرسالة و مختلف الملائكة و معادن العلم و ينابيع الحكمة» خ 109 163،
ما درخت رسالت، و محل آمدن پيام الهى، و محل رفت و آمد ملائكه و معدنهاى علم و
چشمههاى جوشان حكمت هستيم
نبغ
مثل عقل
و نبوغ: خارج شدن و ظاهر شدن شىء. در لغت آمده:
«نبغ
الشىء نبغا و نبوغا: خرج و ظهر»
نابغه
مرد عظيم الشأن جمع آن نوابغ است.
زن
زناكارى را كه زناكاريش شهرت يافته است «نابغه» گويند، آن فقط دو بار در «نهج»
آمده است و هر دو درباره ما در عمرو بن عاص كه زنا كار مشهور بود و بالاى خانهاش
علم نصب مىكرد و از زناكاران «ذوات الرأيات» بود، آنجا كه عمرو بن عاص به اهل شام
مىگفت: على بن ابى طالب شوخ طبع است فرمود: «عجبا
لابن النابغة يزعم لاهل الشام ان فى دعابة... لقد قال باطلا و نطق آثما» خ 84 115 شگفت از پسر زن زناكار كه به اهل شام
مىگويد: در من شوخ طبعى است باطل گفته و گناهكار سخن گفته است.
در جاى
ديگر درباره اهل شام فرموده: «و اقرب بقوم من الجهل
بالله قائدهم معاوية و مؤدّبهم ابن النابغة» خ 180 259، چه نزديكتر است به
جاهل بودن به خدا قومى كه پيشواى آنها معاوية و معلمّشان فرزند زن زناكار است
نبل
(مثل
عقل) تيرها، واحد آن «سهم» است از غير لفظش. نابل: كسيكه تير مىتراشد، و كسى كه
تير دارد، بعضى گفتهاند: واحد نبل نبله و جمع آن نبال است و آن چهار بار در نهج
آمده است، درباره حضرت سليمان 7 فرموده «فلمّا
استوفى طعمته و استكمل مدّته رمته قسّى الفناء بنبال الموت» خ 182 262 چون
طعام مقدّرش را تمام كرد، و مدّتش را كامل نمود، كمانهاى فناء او را با تيرهاى مرگ
هدف قرار داد.
نام کتاب : مفردات نهج البلاغه نویسنده : قرشی، سید علی اکبر جلد : 2 صفحه : 1009