نام کتاب : مفردات نهج البلاغه نویسنده : قرشی، سید علی اکبر جلد : 1 صفحه : 567
المرعيّة» نامه
45، 420 هامله: چهارپائى كه رها شده و بىچوپان مىچرد. در دعاى استسقاء فرموده: «اللهم ندعوك حين قنط الانام و منع الغمام و هلك السوامّ
الّا تؤاخذنا باعمالنا» خ 115، 172 «سوّام» جمع سائمة است، به امام حسن
7 نوشته: «فانّما اهلها... نعم معقّلة و
اخرى مهملة... ليس لها راع يقيمها و لا مسيم يسمها» نامه 31، 400، اهل دنيا
مانند چهار پايان بسته شده و رها شدهاند، كه نه چوپانى دارند ادارهشان كند و نه
چرانندهاى كه آنها را بچراند، «مسيم» بر وزن مقيم چراننده است.
سيما
علامت و
هيئت. اين لفظ فقط دو بار در «نهج» آمده است درباره خود فرموده: «و انّى لمن قوم لا تأخذهم فى الله لومة لائم سيماهم سيما
الصدّيقّين و كلامهم كلام الابرار» خ 192، 302 من از قومى هستم كه ملامت
ملامتگرى آنها را از راه خدا باز نمىدارد علامتشان علامت راستان و كلامشان كلام
نيكوكاران است.
سوى
مساوات:
برابرى در وزن يا پيمانه يا شباهت و غير آن است «تسويه»: برابر كردن. پرداختن مرتب
كردن. «استواء» برابرى اگر با «على» باشد به معنى استقرار آيد مثل «ثمّ استوى على
العرش» يعنى بر حكومت استقرار يافت و اگر با «الى» باشد به معنى توجّه است، «ثمّ
استوى الى السماء و هى دخان» سپس به آسمان توجّه كرد كه دخان بود.
«سوىّ»
تمام. راست. مستقيم. (آنچه در اندازه و كيفيت بدون افراط و تفريط باشد «سوى»: غير.
«فعل هذا سواى» يعنى غير من اين كار را كرده است «سواء» برابرى به معنى مساوى و
وسط نيز آيد، از اين ماده موارد زيادى در «نهج» آمده است.
در باره
بدعتهاى خلفاى پيش از خود فرموده: «لو قد استوت قدماى
من هذه المداحض لغيّرت اشياء» حكمت 272 اگر قدمهايم در اين لغزشگاها ثابت
مىماند، بدعتهائى را تغيير مىدادم، در تحفة الاحباب در حالات عمر بن على نقل
شتده كه آن حضرت فرمود: خلفاى پيش از من بدعتهائى انجام دادهاند كه اگر آنها را
تغيير بدهم، مردم از دور من كنار مىروند، فقط خودم مىمانم و اهل بيتم.
نام کتاب : مفردات نهج البلاغه نویسنده : قرشی، سید علی اکبر جلد : 1 صفحه : 567