نام کتاب : مفردات نهج البلاغه نویسنده : قرشی، سید علی اکبر جلد : 1 صفحه : 565
حكمت
344، امّا بمعنى ديگر هفت بار به كار رفته است «تسويف» آنستكه انسان عمل را به
تأخير اندازد و بگويد: به زودى خواهيم كرد، در حكمت 285 فرموده: «كلّ معاجل يسئل الانظار و كلّ مؤجّل يتعّلل بالتسويف»
يعنى همه مردم اجلش عجله مىكند ولى او مهلت مىخواهد و همه مردم مهلت داده
شدهاند ولى با تسويف عمل را به تأخير مىاندازند و تعلّل مىكنند. درباره شيطان
فرموده: «يمنيّه التوبة ليسّوفها» خ 64، 95
شيطان انسان را اميدوار به توبه مىكند تا آنرا تأخير اندازد و بگويد به زودى توبه
خواهم كرد، در حكمت 283 فرموده: «و عالمكم مسوّف».
«مسافة»
بعد و
دورى. ولى مشهور مسافت به معنى مساحت است و آن سه بار در «نهج» آمده است. به امام
حسن 7 مىنويسد: «و اعلم انّ امامك طريقا ذا
مسافة بعيدة و مشقّة شديدة» نامه 31، 398، ايضا «و يقطع المسافة» نامه 31،
401 و در وصف حق تعالى فرموده: «و البائن لا بتراخى
مسافة» در خ 152 و 212
سوق
راندن و
بردن. موارد زيادى از اين ماده در «نهج» آمده است «تساقى» پى در پى بودن
«تساوقت
الابل: تتابعت»
چنانكه
در 214، 331 آمده است «سيقّه» حيوان سوق شده:
«السيّقة:
ما استاقه العدوّ من الدواب»
آن حضرت
به عثمان فرمود: «فلا تكونّن سيقّة لمروان...» خ 164، 235 چنانكه در «سن» گذشت. به
اهل كوفه فرموده: «يا اهل العراق... و الله ما اتيتكم
اختيارا و لكن جئت اليكم سوقا» خ 71، 100 به خدا قسم از روى اختيار به سوى
شما نيامدم بلكه بالاجبار سوق شدم، اگر جريان جمل و بصره نبود، در مدينه مىماندم
و نمىآمدم.
«ساق» ما
بين پا و زانو. در وقت اشتداد امرى گويند: «قام الامر على ساق» در رابطه با جاهليت
فرموده: «و اظلمت بهجتها بعد اشراق و قامت باهلها على
ساق» خ 198، 315 «سياق و سياقه» سوق دادن. درباره دنيا فرموده: «دار حرب و سلب و نهب و عطب اهلها على ساق و سياق و لحاق و
فراق» خ 191، 280، دنيا خانه جنگ است، خانه
نام کتاب : مفردات نهج البلاغه نویسنده : قرشی، سید علی اکبر جلد : 1 صفحه : 565