نام کتاب : مفردات نهج البلاغه نویسنده : قرشی، سید علی اکبر جلد : 1 صفحه : 560
در «نهج»
آمده است، در ذمّ اصحاب خويش فرموده: «و مع اىّ امام
بعدى تقاتلون... و من فازبكم فقد فاز و الله بالسهم الاخيب و من رمى بكم فقد رمى
بافوق ناصل» خ 29، 73، با كدام امام بعد از من در راه خدا خواهيد جنگيد هر
كه با شما برنده شود، به خدا قسم برنده شده با تير قرعهايكه نصيب و حصّه ندارد و
هر كه با شما تيراندازى كند، تير انداخته با تيريكه سرش شكسته و پيكان ندارد.
عبارات عجيبى است كه امام صلوات الله عليه به كار برده است: «اخيب» از تيرهاى قرعه
است كه نصيب ندارد و پوچ است «افوق» تيرى است كه سرش شكسته باشد «ناصل» تيرى است
كه پيكان نداشته باشد. آنجا كه به خوارج فرموده: «و قد
علمتم انّ رسول الله 6.. قطع السارق و جلد الزانى... و لم
يمنعهم سهمهم من الاسلام...» خ 127، 184، منظور از «سهم» حصّه و نصيب است
«سهمة» بر وزن تهمت نيز به معنى حصّه و نصيب است كه در حكمت 370 آمده است. «سهمان»
بر وزن سبحان جمع سهم است كه فرموده: «ليس على الامام
الّا ما حمّل من امر ربّه... و اصدار السهمان على اهلها» خ 105، 152، وظيفه
امام عمل به دستور حق و رساندن حقوق به اهل آن است.
سهو
غفلت.
چهار مورد از اين ماده در «نهج» آمده است در وصف ملائكه فرموده: «لا يغشاهم نوم العيون و لا سهو العقول و لافترة الابدان»
خ 1، 41، آنها را خواب چشم و غفلت عقل و سستى بدن عاض نمىشود. درباره آرزوهاى
باطل فرموده: «و اعلموا ان الامل يسهى العقل و ينسىء
الذكر» خ 186، 181 بدانيد آرزوها عقل را غافل مىكند، و ياد خدا را به
فراموشى مىكشد
- به ضم
اوّل- اسم است به معنى «بد» و به فتح اول مصدر است به معنى بدى
«اسائة»
بد كردن «سيّئة» به و قبيح، مذكر آن «سىّء» است «مسىء» بد كننده، بد كار،
گناهكار. گناه را از آن «سيّئة» گويند كه كار بدى است و يا نتيجه بد دارد، «مساوى»
جمع سوء است «مساوى الدنيا» يعنى بديهاى دنيا. از اين ماده
نام کتاب : مفردات نهج البلاغه نویسنده : قرشی، سید علی اکبر جلد : 1 صفحه : 560