نام کتاب : مفردات نهج البلاغه نویسنده : قرشی، سید علی اکبر جلد : 1 صفحه : 555
و طئته سنابك الشياطين» ه ر كه در ظن و شك مرددّ باشد و نتواند به عزيمت برسد پاهاى شياطين او
را پايمال مىكند، يعنى شياطين او را در هلاكت مىاندازند.
درباره
اهل جاهليت فرموده: «اطاعوا الشيطان فسلكوا مسالكه...
فى فتن... وطئتهم باظلافها و قامت على سنابكها» خ 2، 47، يعنى اهل جاهليت
شيطان را طاعت كردند... در فتنههائيكه آنها را با ناخنهاى خود پايمال كرد و بر
پاهاى خود يستاد.
سنة
قحطى:
«السنة:
الجدب و القحط»
و آن فقط
يكبار در «نهج» آمده است كه در دعاى استسقا فرموده: «و
انزل علينا سماء... يحيا ببركتها المسنتون» خ 115، 172، خدايا بر ما بارانى
فرست كه بركت آن قحطى زدگان زنده شوند.
سنح
سنوح:
مرور و گذشتن از چپ براست
«سنح
الطير: مرّ من اليسار الى اليمين»
سانح
آنكه از طرف راست آيد به عكس بارح كه از طرف چپ آيد، و نيز به معنى ظهور و آشكار
شدن باشد، اين لفظ سه بار در «نهج» آمده است بعد از ضربت خوردن از طرف ابن ملجم
عليه لعائن الله فرمود: «ملكتنى عيناى و انا جالس فسنح
لى رسول اللّه صلى اللّه عليه و آله و سلّم فقلت يا رسول الله ما ذا لقيت من امتّك
من الاود و اللّدد فقال: ادع عليهم...» خ 70، در حال نشسته بودن خوابم ربود،
رسول خدا ص بر من گذاشت گفتم: يا رسول الله چقدر انحراف و خصومت كه از امت تو
ديدهام فرمود: بر آنها دعا كن. در حكمت: 108 درباره قلب انسان فرموده: «انّ له موادّ من الحكمة و اضدادا من خلافها فان سنخ له
الرجاء اذلّه الطمع» براى قلب موادّى از حكمت و اضدادى از خلاف آن هست مثلا
اگر اميد براى آن ظاهر شود، طمع ذليلش مىكند، در نامه 28، 388 آمده: «بقدر ما سنح من ذكرها» كه به معنى ظهور است.
سنخ
(بر وزن
جسر) اصل و پايه و محل روئيدن
«رجع الى
سنخه الكريم» به اصل بزرگوار خوش برگشت
«سنخ
السنّ: منبتها»
از اين
ماده سه مورد در «نهج» آمده است، پس از آنكه بيعت شد در ضمن كلامى فرمود: «لا يهلك على التقوى سنخ اصل و يظماء عليها رزع قوم»
خ 16، 58 بر روى تقوى محل پايهاى فاسد نمىشود و كشت
نام کتاب : مفردات نهج البلاغه نویسنده : قرشی، سید علی اکبر جلد : 1 صفحه : 555