نام کتاب : مفردات نهج البلاغه نویسنده : قرشی، سید علی اکبر جلد : 1 صفحه : 549
رفيع و
بلند. «صمّ» جمع اصّم: سخت و محكم. «راسخ»: ثابت شامخ» مرتفع. «صلد»: سخت. «رقرق»
بر وزن جعفر: مضطرب. «قاع» بيابانها. «معهد» محلّ معهود و معلوم.
سلّم
نردبان و
آن فقط دو بار در «نهج» آمده يكى در نامه 64، 455 ديگرى در «سليمان» خواهد آمد.
سليمان
پسر
داود، رسول بزرگوار خداوند كه نام مباركش فقط يكبار در «نهج» آمده و تصريح شده كه
او بر جن و انس مسلّط بود در عين حال در محضر خداوند مقام بزرگى داشت با وجود آن
محكوم مرگ شد و از دنيا رفت، در مقام پند فرمايد: «و
لو انّ احدا يجد الى البقاء سلمّا او الى دفع الموت سبيلا لكان ذلك سليمان بن
داوود 7 الذى سخّر له ملك الجنّ و الانس مع النبوة و عظيم الزلفة»
خ 182، 262
سلو
غفلت.
نسيان. ترك كردن:
«سلاعنه
سلوا و سلوّا: نسيه. ذهل عن ذكره و هجره»
اين ماده
هفت بار در «نهج» آمده است در حكمت 31 فرموده: «فمن
اشتاق الى الجنّة سلا عن الشهوات و من اشفق من النار اجتنب المحرمات» كه
«سلا» به معنى ترك است در حكمت 413 فرموده: «من صبر صبر
الاحرار و الّا سلا سلوّ الاغمار» اغمار جمع غمر به معنى جاهلان است يعنى
هر كه در مصيبت صبر كند صبرش مانند صبر آزادگان است و گرنه مانند جاهلان ناچار
روزى آنرا فراموش خواهد كرد.، ابن ميثم گويد: در خبر ديگرى آمده كه آن حضرت در
تسليت اشعث بن قيس كه پسرش مرده بود فرمود: «ان صبرت
صبر الاكارم و الّا سلوت سلوّ البهائم» ابن ابى الحديد گويد: اين سخن را
ابو تمام در شبر خود حكايت كرده كه گويد:
و قال علّى فى التعاذى لا شعث و خاف عليه بعض تلك المآثم
اتصبر للبلوى عزاء و حسبة
فتوجر ام تسلو سلوّ البهائم
و در
حكمت 211 فرمايد: «و الحلم فدام السفيه و العفو زكاة
الظفر و السلوّ عوضك ممّن غدر» حلم دهانبند سفيه است، عفو زكاة پيروزى است
(كه در صورت غلبه عفو خوشتر است) و دورى عوض توست از كسيكه به تو حيله كرده يعنى
از او دورى كن و بر حذر باشد.
نام کتاب : مفردات نهج البلاغه نویسنده : قرشی، سید علی اکبر جلد : 1 صفحه : 549