نام کتاب : مفردات نهج البلاغه نویسنده : قرشی، سید علی اکبر جلد : 1 صفحه : 366
حتى
يموت»
از اين
ماده چهار مورد در «نهج» آمده است «خناق»- به كسر اول- چيزى كه با ان خفه كنند
مانند ريسمان و غيره و نيز به معنى حلق آيد:
«اخذ ب
خناقه اى حلقه»
در مقام
موعظه فرموده: «و تنفّسوا قبل ضيق الخناق و انقادوا
قبل عنف السياق» خ 90، 123، نفس بكشيد پيش از تنگ شدن حلق، و اطاعت خدا
كنيد پيش از سوق دادن به طرف مرگ با شدّت، لفظ خناق به اين معنى دو دفعه نيز در خ
83 آمده است. در نامه خويش به برادرش عقيل درباره فرار دشمن مىنويسد: «فما كان الّا كموقف ساعة حتّى نجا جريضا بعد ما اخذ منه
بالمخنّق و لم يبق منه غير الرمّق» نامه 36، 409، مخننّق بر وزن معطّل
بمعنى حلق است «جريض» اندوهناك را گويند. يعنى يكساعت نشد كه اندوهگين فرار كرد پس
از آنكه از حلقش گرفته شد و جز رمقى در او نماند.
خنن
خنين:
گريه. يا خندهايكه مانند گريه باشد:
«خنّ
الرجل خنينا: بكى و قيل ضحك ضحكا كالبكاء»
از اين
ماده دو مورد در «نهج» آمده است در مقام موعظه فرموده: «و
انصرفوا بقلوبكم عنها و لا يخنّنّ احدكم خنين الامة على ما زوى عنه منها» خ
173، 248،
محمد
عبده گويد: خنين يك نوع گريه است كه صوت در بينى تردّد مىيابد.
با دلهاى
خويش از دنيا منصرف شويد و كسى از شما گريه نكند بر آنچه از دستش رفته مانند گريه
كنيز، محمد عبده گويد: علت تشبيه به كنيز آنستكه او را بسيار وقت مىزنند و گريه
مىكند، و صدا در بينىاش مىگردد و نيز زن آزاد از گريه ابا دارد، ناگفته نماند
«يخنّنّ» با نون تأكيد ثقليه است.
خور
خوار به
ضم اوّل صداى گاو،
راغب
گويد: خوار مخصوص به صداى گاو است، گاهى به طور استعاره به صداى شتر نيز گفته
مىشود
خور به
معنى ضعف آيد:
«خور
الرجل: ضعف و فتر»
از اين
ماده چهار مورد در «نهج» آمده است در ذمّ اصحاب خويش فرموده: «ان امهلتم خضتم و ان حوربتم خرتم و ان اجتمع الناس على امام
طعنتم» خ 180، 258 يعنس اگر مهلت داده شديد خوض در باطل مىكنيد و اگر
نام کتاب : مفردات نهج البلاغه نویسنده : قرشی، سید علی اکبر جلد : 1 صفحه : 366