responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : مفردات نهج البلاغه نویسنده : قرشی، سید علی اکبر    جلد : 1  صفحه : 363

احسان كرده‌اى فرموده: «فان زلّت به النعل يوما فاحتاج الى معونتهم فشّر خليل و الأم خدين» خ 126، 183 يعنى اگر روزى قدمش لغزيد و محتاج به كمك آنان شد، خواهد ديد كه بدترين دوست و لئيمترين صديقند. «خلال» ميان. آنگاه كه محاكمه قاتلان عثمان را از وى خواستند فرمود: انقلابيون هنوز در ميان شما و بر اوضاع مسلّطند: «و هم خلالكم يسومونكم ماشاؤو و هل ترون موضعا لقدرة على شى‌ء تريدونه» خ 168، 243، آنها در ميان شما هستند، آنچه بخواهند بر شما تحميل مى‌كنند آيا بر آنچه مى‌خواهيد توانائى احساس مى‌كنيد

خلو

خلاء و خلوّ: خالى شدن و چون از خالى شدن زمان، گذشت آن به نظر آمده،

لذا اهل لغت: «خلا الزّمان» را: زمان گذشت معنى كرده‌اند.

حدود سى و پنج مورد از اين ماده در «نهج» آمده است «ما خلا» به معنى استثناء است در رابطه با خداوند و صفات او فرموده است: «و من قال فيم فقد ضمّنه و من قال «علام» فقد اخلى منه» خ 1، 40، هر كس بگويد خدا در كجاست او را محدود و در ضمن چيزى دانسته و هر كس بگويد: خدا بر چه است، جاهاى ديگر را از او خالى كرده است، مثلا اگر بگويد: خدا بر عرض است جاهاى ديگر را از او خالى كرده است و نيز فرموده: «اللسان سبع ان خلّى عنه عقر» حكمت 60، زبان درنده است اگر رها كرده شود مى‌كشد و نيز فرموده: «انّ مع كل انسان ملكين يحفظانه فاذا جاء القدر خليّا بينه و بينه» حكمت 201 كه در «ح ف ظ» گذشت.

«خلوت»: خالى كردن اغيار و بودن با خود و يا كسيكه خود مى‌خواهد جمع آن خلوات است چنانكه فرموده: «اتقوا معاصى اللّه فى الخلوات فانّ الشاهد هو الحاكم» حكمت 324 در رابطه با خداى سبحان فرمايد: «اعضائكم شهوده و جوارحكم جنوده و ضمائركم عيونه و خلواتكم عيانه» خ 199، 318. خلاء: مكان فارغ. «جثّه خلاء»: بدن خالى از روح چنانكه در 149، 207 گذشت.

خمد

(بر وزن عقل) و خمود: فرو نشستن شعله آتش بدون آنكه اخگرش‌

نام کتاب : مفردات نهج البلاغه نویسنده : قرشی، سید علی اکبر    جلد : 1  صفحه : 363
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست