نام کتاب : مفردات نهج البلاغه نویسنده : قرشی، سید علی اکبر جلد : 1 صفحه : 361
يعنى
زمين از حجت خدا خالى نمىماند خواه آن حجت ظاهر و آشكار و خواه خائف مستور و مخفى
باشد و گرنه دلائل و بينات خدا باطل مىشود... آنها خلفاء اللّه در زمين هستند و
داعى به دين خدا و آنحضرت در آخر ديدار آنها را آرزو مىكند. كلينى ; در
اصول كافى ج 1 ص 178- 180 دو تا باب منعقد كرده و هيجده حديث در اين رابطه آورده
است.
ابن ميثم
فرموده: شيعه گويد: اين سخن تصريح است از آنحضرت به وجوب امامت در هر زمان
ماداميكه تكليف باقى است و اينكه: امام بر پا دارنده حجت خدا و واجب است به مقتضاى
حكمت خدا كه وجود داشته باشد، خواه ظاهر و معروف باشد مانند ده امام از فرزندان
آنحضرت و خواه خائف و مستور به علت كثرت دشمنان، مانند حجت منتظر صلوات اللّه عليه
«لئلّا يكون للناس على اللّه حجّة بعد الرسل.» آنحضرت در ضمن خطبه 182، 263
فرموده: «فهو مغترب اذا اغترب الاسلام و ضرب بعسيب ذنبه
و الصق الارض بجرانه بقيّة من بقايا حجّته، خليفة من خلائف انبيائه» يعنى
او دور مىشود زمانيكه اسلام دور مىشود (چون ملازم با اسلام است) و زمانيكه اسلام
(ضعيف شده) و اصل دم خويش را بزند و گردنش را به زمين بچسباند، او بقيّهاى است از
بقاياى حجت خدا و جانشينى است از جانشينان انبيائش «ضرب بعسيب ذنبه» كنايه از ضعف
و رنج و «جران» گردن شتر است ميان محلّ نحر و محلّ ذبح. «اغتراب» دور شدن مىباشد.
به نظر برخى منظر از «فهو» امام زمان 7 است، ابن ميثم گويد: آن واضح
نيست و به نظر ديگران منظور مطلق عارف به خداست.
خلق
(بر وزن
عقل) آفريدن و آفريده. ناگفته نماند: اصل خلق به معنى اندازهگيرى و تقدير است و
چون آفريدن توأم با اندازهگيرى است لذا خلق را آفريدن و آفريده معنى مىكنند
چنانكه اهل لغت گفتهاند.
«خلق»
(بر وزن عنق و قفل) به معنى عادت. طبع. مروت و دين است، همچنين است خليقة: «طوبى لمن ذلّ فى نفسه و طاب كسبه و صلحت سريرته و حسنت
نام کتاب : مفردات نهج البلاغه نویسنده : قرشی، سید علی اکبر جلد : 1 صفحه : 361