نام کتاب : مفردات نهج البلاغه نویسنده : قرشی، سید علی اکبر جلد : 1 صفحه : 359
را جمع
كنند و آن از مزاج اعمّ است
در اقرب
الموارد آمده: مزج آميختنى است كه جدا كردن آن ممكن نباشد مانند مايعات و خلط اعّم
از آن است.
هجده
مورد از اين ماده در «نهج» يافته است.
در ذمّ
دنيا فرموده: «و احذّركم الدنيا فانّها... هانت على
ربّها فخلط حلالها بحرامها و خيرها بشرّها و حياتها بموتها» خ 113، 167 شما
را از دنيا بر حذر مىكنم، آن در نزد خدا خوار است لذا حلال آنرا به حرامش و خير
آنرا به شرّش و حيات آنرا به مرگش مخلوط كرده است. مخالطه به معنى مخلوط و ممزوج
كردن و نيز به معنى معاشرت آيد درباره انسان مشرف به مرگ فرموده: «فلم سزل الموت يبالغ فى جسده حتى خالط لسانه سمعه» خ
109، 161 يعنى مرگ در بدنش پيوسته پيشرفت مىكند تا زبانش مخلوط گوشتش باشد يعنى
هر دو از وظيفه گفتن و شنيدن عاجز گردند. و در معنى معاشرت فرموده: «خالطوا الناس مخالطة ان متّم معها بكوا عليكم و ان عشتم
حنوّا اليكم» حكمت 9 كه در «بكى» يا «حنو» گذشت. منظور از «الاخلاط
المتبانية» خ 1، 42 اخلاط بدن است از گرم و سرد و رطوبت و جامد چنانكه فرموده: «من الحرّ و البرد و البلّة و الجمود»
خلع
بر كندن.
هفت مورد از اين ماده در «نهج» آمده است در وصف اهل تقوى فرموده: «قد خلع سرابيل الشهوات» خ 87، 118 لباسهاى شهوات را
بركنده. و در وصف رسول خدا صلى اللّه عليه و آله فرموده: «خاض
الى رضوان اللّه كلّ غمرة... خلعت اليه العرب اعنّتها و ضربت الى محاربته بطون
رواحلها» خ 194، 307 فرو رفت به رضاى خدا هر رفتنى را عرب در لشكر كشيدن به
جنگ او عنانهاى اسبان را بر كند و بر شكمهاى شتران خويش شلاق زد.
خلف
(بر وزن
عقل) عقب. مقابل جلو.
«الخلف
ضدّ القدام»
و نيز به
معنى جانشين بد و آخر مانده بد را گويند. چنانكه خلف بر وزن شرف به معنى جانشين
خوب و نتيجه خوب است، چنانكه با شعث ابن قيس در مرگ فرزندش فرمود: «و ان تصبر ففى اللّه من كلّ مصيبة خلف» حكمت 291 و
نيز فرموده: «من ايقن بالخلف جاد بالعطية» حكمت
138 كه منظور از هر دو ثواب و نتيجه خوب است.
نام کتاب : مفردات نهج البلاغه نویسنده : قرشی، سید علی اکبر جلد : 1 صفحه : 359